در جنوب یمن چه می‌گذرد

زندان های امارات در یمن

گزارش‌های سازمان‌های حقوق بشری از وجود ده‌ها زندان سری درجنوب یمن پرده بر می‌دارد که توسط اماراتی‌ها اداره شده و افراد بازداشت شده در آنها در معرض فجیع‌ترین و غیر انسانی‌ترین شکنجه ها قرار دارند.

سرویس جهان مشرق - از زمان آغاز تجاوز نظامی عربستان سعودی علیه یمن به تاریخ ۲۵ مارس ۲۰۱۵ میلادی و اقدام سعودی ها برای مشارکت دادن کشورهای عربی در جنایات خود علیه مردم یمن که منتهی به تشکیل ائتلافی ضد یمنی موسوم به «ائتلاف عربی» شد، نقش و عملکرد «امارات متحده عربی» به عنوان یکی از اعضای این ائتلاف بسیار پر رنگ تر و تاثیر گذارتر از دیگر متجاوزان نشان داد، به حدی که در مواردی حتی گوی سبقت را در جرم و جنایت از سعودی ها نیز می ربود.

همکاری با شبه نظامیان وابسته به «عبد ربه منصور هادی»، رئیس جمهوری فراری یمن، افشای کمک به گروه های تروریستی تکفیری «داعش» و «القاعده»، اجیر کردن مزدوران نظامی وابسته به شرکت بد نام «بلک واتر» و غیره، اگرچه تعجب و شگفتی بسیاری را ایجاد می کرد، غافل از اینکه آنچه در رسانه ها به آن پرداخته شده، در قبال اسرار فاش نشده همچون «قطره ای در برابر دریا» است.

جدیدترین افشاگری های صورت گرفته در این زمینه قضیه «زندان های سری امارات در جنوب یمن» است که در ابتدا مطبوعات آمریکایی پرده از آن برداشتند. رسوایی چنان بزرگ و جنایت آنقدر وحشیانه و غیر انسانی بود که جایی برای کوچک ترین نفی و انکار باقی نمی گذاشت.

 زندان‌های سِرّی امارات در یمن

** ماجرا از کجا شروع شد

نشریه آمریکایی «آتلانیتک» روز بیست و پنجم ماه ژوئن سال ۲۰۱۷ اقدام به انتشار مقاله ای کرد که نویسنده آن یک وکیل و فعال حقوق بشر آمریکایی به نام «کوری کرایدر» بود.

کرایدر که یکی از مهم ترین فعالیت هایش رصد نقض سیاست های امنیتی ملی آمریکا در شماری از نشریه ها و مطبوعات خارجی بود، در این مقاله به دیدارش با یک شهروند آمریکایی در سال ۲۰۱۰ میلادی اشاره می کند که در زندان اطلاعات سیاسی یمن، به عنوان بدنام ترین و مخوف ترین زندان تاریخ این کشور، در بازداشت بود.

نکته مهم در قضیه این شهروند آمریکایی یمنی الاصل، «بازداشت خودسرانه» وی از سوی یک گروه مسلح یمنی در روز روشن بود و این مصادف با برهه زمانی بود که کرایدر به عنوان وکیل و رئیس مرکز حقوقی «ریپریف» مشغول به کار بود و با تشکیل گروهی از کارشناسان، بخش عمده فعالیت های خود و مرکز ریپریف را بر نقض ها و تجاوزهایی متمرکز کرده بود که به نام «مبارزه با تروریسم» و در پوشش این عنوان انجام می شد، از زندان «گوانتانامو» گرفته تا زندان های «نقاط سیاه یا کور» که زندان های سری آمریکا در کشورهای مختلف جهان بود که در آنها افراد به صورت خودسرانه در بازداشت نگهداری می شدند و شرایط تحمیل شده بر آنها از جمله شکنجه هایی که در معرض آن قرار می گرفتند، خارج از چارچوب های قانونی و حقوق بشری بود.

دریافت مجوز دیدار با این شهروند آمریکایی – یمنی به کرایدر یادآور می شود که سیاست مشکوک «مبارزه با تروریسم» که ابداع کننده آن «جرج بوش پدر»، رئیس جمهوری اسبق آمریکا بود و یکی از اصول سیاست خارجی دوران ریاست جمهوری اش شمرده می شد، در دوران ریاست جمهوری سلفش «باراک اوباما» نه تنها کنار گذاشته نشده، بلکه با قوت اجرا شده و در حال تبدیل شدن به یکی از اساسی ترین و مهم ترین اصول سیاست خارجی آمریکاست.

کرایدر و مرکز تحقیقاتی اش به محض دریافت اطلاعاتی که نشان می داد، یکی از زندان های نقاط کور آمریکا در کشور یمن واقع شده است، به سرعت تحقیقات خود را آغاز کردند تا در همان ابتدای امر دریابند، سرویس های اطلاعاتی و امنیتی این کشور فعالیت گسترده ای در مناطق مختلف یمن دارند و گروه های شبه نظامی محلی به دستور این سرویس و تحت عنوان «عملیات بازداشت نیابتی» اقدام به ربودن، بازداشت، حبس و شکنجه افراد مشخص شده می کنند تا پس از آن این افراد تحت بازجویی طرف های آمریکایی قرار گیرند.

به این ترتیب، در اولین گام برای کرایدر و گروه تحقیقاتی اش آشکار می شود، در پس بازداشت های خودسرانه و گسترده ای که در سال ۲۰۱۰ میلادی پس از عملیات سازمان القاعده شاخه یمن علیه یک فروند هواپیمای شرکت «دترویت» دست به آن زد، سرویس های اطلاعاتی و امنیتی آمریکا قرار داشتند و فردی که کرایدر با او دیدار کرد، یکی از این قربانیان بود که تصور می شد، در این عملیات دست داشته است.

** دیدار با قربانی

در تمام طول دوره بازجویی یک بازپرس یمنی کلیدهای خانه ام را کنار گوشم به صدا در می آورد و تاکید می کرد، اگر اعتراف نکنم، همسر و دخترم نیز به سرنوشت من دچار خواهند شد. کرایدر درباره دیدارش و گفت و گوهای رد و بدل شده با این شهروند آمریکایی – یمنی که به دلایل امنیتی از ذکر نامش امتناع می کند، چنین می گوید: «در حالی که اشک لحظه ای به وی امان نمی داد، تعریف کرد که چگونه با چشمانی بسته چندین هفته او را به تخت بیمارستان بسته بودند و هر لحظه انتظار مرگش را داشت. پس از آن دو بازپرس آمریکایی بازجویی از وی را آغاز کردند. وقتی از آنها درخواست استفاده از دستشویی و حمام را کرد، او را به سخره گرفته و تاکید کردند، به آنها دستوری در این زمینه داده نشده تا پس از آن بازجویی از وی با همکاری سرویس های اطلاعاتی و امنیتی محلی یمن ادامه یابد».

کرایدر از زبان این قربانی ادامه می دهد: «در تمام طول دوره بازجویی یک بازپرس یمنی کلیدهای خانه ام را کنار گوشم به صدا در می آورد و تاکید می کرد، اگر اعتراف نکنم، همسر و دخترم نیز به سرنوشت من دچار خواهند شد. وقتی به آنچه می خواستند، دست نیافتند، مرا به زندان سری دیگری منتقل کردند. در آنجا زندانبانان آنقدر با باتوم به ساق پاهایش زدند که بارها از شدت ضربات از هوش می رفت».

کرایدر با توضیح اینکه تا آن زمان سرویس های امنیتی و اطلاعاتی آمریکا به هیچ وکیلی اجازه ورود به زندان سیاسی یمن و دیدار با چنین زندانیانی را نداده بودند و از این حیث او اولین و بسیار خوش شانس بود و شک دارد، پس از او وکیلی پای به آن زندان گذاشته باشد، می گوید: «اطراف زندان مادران، پدران، همسران و کودکانی را دیدم که روزها و شب ها آنجا بودند و به هر ترفندی متوسل می شدند تا خبری از عزیز خود بگیرند».

این دیدار سرآغاز تحقیقات و دیدار با شمار دیگری از قربانیان بازداشت های خودسرانه و سری در یمن بود. اغلب قربانیان، یمنی و غیر آمریکایی بودند و وجه مشترک تمام آنها این بود که خودسرانه و بدون اتهام بازداشت شده و سال ها در زندان متحمل سخت ترین و غیر انسانی ترین شکنجه های شده بودند، بدون اینکه در تمام طول مدت بازداشت که در مواردی به بیش از ۱۰ سال حبس هم می رسید، یک مسئول امنیتی یا مقام سیاسی از زندان های آنها بازدید کرده باشد.

به گفته این وکیل و فعال حقوق بشری آمریکا این سیاست با همان اهداف و روندی که در زمان ریاست جمهوری جرج بوش در یمن دنبال شده بود، در دوران ریاست جمهوری اوباما نیز ادامه می یابد، به نحوی که این باور در یمنی ها شکل گرفته بود که آمریکا خود خواهان تداوم و استمرار این شرایط در یمن است و بیش از هر عامل داخلی یا خارجی به نقض قانون و گسترش و تشدید هرج و مرج در یمن کمک می کند.

**ورود امارات به قضیه

گزارشی که خبرگزاری «آسوشیتد پرس» روز بیست و دوم ماه ژوئن سال ۲۰۱۷ درباره «زندان های سری در یمن» منتشر کرد، پرده جدیدی از این رسوایی بزرگ را به نمایش گذاشت و نشان داد که «امارات» یکی از مهم ترین طرف های دخیل در این پرونده است.

گزارش آسوشیتد پرس تاکید می کرد که کشور امارات متحده به عنوان یکی از طرف های درگیر در جنگ یمن و مورد حمایت آمریکا شبکه ای از «نقاط سیاه یا کور» را در جنوب یمن دایر کرده و شماری از مقامات مسئول در پنتاگون اعتراف کردند که در مناطقی از یمن در پروسه بازجویی از زندانیان یمنی مشارکت داشته و با در اختیار گذاشتن تجربه خود، از جمله سوالات کلیدی و مهمی که طی بازجویی باید مطرح شود، به روند بازپرسی در برخی زندان ها کمک کرده و متحدان اماراتی نیز با ارسال نسخه ای از بازجویی های انجام شده، خواستار تحلیل و بررسی و اعلام نتیجه آنها شده بودند.

کرایدر تاکید می کند: گزارش آسوشیتد پرس گویای همه چیز است و به خوبی نشان می دهد، چه طرف هایی در پرونده بازداشت های خودسرانه و زندان های سری در یمن دخالت دارند و بر این اساس باید در انتظار وقوع فاجعه بزرگ انسانی در یمن باشیم، چون روند همکاری ها نشان می دهد، وضعیت زندان های جدید بسیار بدتر از زندان هایی است که وی از آنها باز دید داشته است.

بر اساس گزارش های خبرگزاری آسوشیتد پرس و سازمان «دیده بان حقوق بشر» شکنجه ها و تعرض هایی که در زندان های سری امارات در یمن رخ می دهد، بیش از هر چیز شبیه اوضاع حاکم در زندان های قرون وسطی است.

این گزارش ها اظهارات شاهدانی را آورده است که اذعان کرده بودند، ۱۵ زندانی و حتی بیشتر را دیده بودند که با دست و پا و چشم های بسته در یک کامیون حمل زباله و در حالی که باز مانده های آشغال و کثافت ها سر تا پای آنها را فرا گرفته و روی هم انباشته شده بودند، از محلی به محل دیگر منتقل می شدند.

به گفته این شاهدان آنها دیده بودند که اماراتی ها چگونه شهروندان بی گناه و اعضای خانواده های اشان از جمله بسیاری از کودکان را ربوده بودند تا زندانیان خود را وادار به اعتراف های مورد نظر طی باز جویی کنند.

هم چنین شماری از این شاهدان به عینه دیده بودند که در بسیاری از این زندان ها بازپرش ها و بازجویان آمریکایی مشغول به کار بودند و از نزدیک شاهد این جنایات و فجایع بودند، بی آن که اقدامی برای مقابله با این وضعیت یا بهبود اندکی از این شرایط وحشتناک به عمل آورند.

چندی پیش نیز مجددا خبرگزاری آسوشیتد پرس در گزارشی، از جزئیاتی تکان دهنده از نقض حقوق بشر در زندان‌هایی که توسط امارات در یمن اداره می‌شود، پرده برداشت.

در این گزارش آمده است که شکنجه در این زندان‌ها تابع برنامه خاصی است به گونه‌ای که در روز شنبه برای ضرب و شتم، روز یکشنبه برای شکنجه، روز دوشنبه تعطیل است و روزهای سه شنبه، چهارشنبه و پنجشنبه نیز همین برنامه از اول تکرار می‌شود تا اینکه روزهای جمعه مخصوص بازداشت انفرادی است.

آسوشیتد پرس به نقل از یک اسیر یمنی در زندان‌های امارات از شیوه‌هایی که زندانیان توسط افسران اماراتی شکنجه می‌شوند، پرده برداشت.

این اسیر یمنی همچنین از شکنجه جنسی در زندان "بیر احمد" در جنوب بندر عدن خبر داد. این در حالی است که افسران اماراتی آزادانه این نقض‌ گسترده حقوق بشر را مرتکب می‌شوند.

بر اساس این گزارش، خشونت جنسی شیوه اصلی افسران اماراتی برای برخورد وحشیانه با زندانیان و گرفتن اعتراف از آن‌ها است.

در یکی از نقاشی‌هایی که از زندان به بیرون درز یافته است،  مرد لختی که زنجیر بر گردن او آویزان است و در معرض شوک الکتریکی قرار دارد، دیده می‌شود.  همچنین در نقاشی دیگری،  یک زندانی روی زمین دراز کشیده و در اطراف او سگ‌ها در حال پارس هستند و تعداد زیادی در شکنجه و عکسبرداری از روند تجاوز جنسی به او نقش دارند.

این زندانی یمنی در ادامه می‌گوید: بدترین چیز برای من این است که هر روز آرزوی مرگ می‌کنم اما به این آرزوی خود نمی‌رسم.

** اسناد انکار ناپذیر

انتشار گزارش های زندان های سری در یمن با انکار دولت امارات مواجه شد، اما اسناد ارائه شده جایی برای انکار باقی نگذاشته بودند، در این ارتباط سازمان دیده بان حقوق بشر در گزارش خود تاکید می کند، با ۴۹ نفر از زندانیان این نوع زندان ها که ۴ نفر آنها را کودکان تشکیل می دادند، دیدار داشته است.

این افراد در سال گذشته در دو استان عدن و حضرموت ربوده شده و در معرض بازداشت های خودسرانه قرار گرفته بودند. دست کم ۳۸ نفر از این افراد مستقیما توسط گروه های مسلح و شبه نظامی مورد حمایت امارات ربوده شده بودند.

خبرگزاری آسوشیتد پرس نیز اعلام کرد که با ۱۰ نفر از زندانیان سابق این زندان ها و ۲۰ نفر از بستگان افرادی که هم چنان در بازداشت به سر می برند، در جنوب یمن دیدار داشته است.

همچنین تحقیقات این سازمان از وجود دست کم ۱۸ زندان سری در جنوب یمن سخن می گوید که توسط امارات یا شبه نظامیان مزدور یمنی که توسط اماراتی ها آموزش دیده اند، اداره می شوند.  

این زندان ها داخل پایگاه های نظامی، فرودگاه ها، بنادر،  ویلاهای بزرگ و شخصی و حتی کافه های شبانه دایر شده اند و به گفته وکلا و خانواده های این زندانیان تعداد آنها به ۲ هزار نفر می رسد که عدد قابل توجهی از سوی نهادها و سازمان های بین المللی حقوق بشری عنوان شده است.

همچنین براساس آخرین اخبار رسیده در این خصوص گفته شده، امارات برخی از زندانیان این زندان ها را پس از انتشار گزارش های افشا گرانه درباره این زندان ها، به پایگاه نظامی خود در آن سوی دریای سرخ در کشور اریتره منتقل کرد.

زندانیانی که پیش تر در این زندان های به سر می بردند، درباره اماکن نگهداری و شکنجه های که در معرض آن قرار داشتند، چنین می گویند: آنها را با چشمان بسته و در تعداد زیاد در تانکرهای کامیون ها که دیواره های آنها را با فضولات و مدفوع انسان و حیوان پوشانده بودند، برای چندین هفته نگهداری می کردند.

به گفته این افراد، قرار گرفتن در معرض شدیدترین انواع ضرب و شتم از شکنجه های عادی و رایج بود، تجاوز جنسی به زندانیان و بستن آنها با طناب به وسیله ای که زیر آن آتش قرار داشت و می چرخید و زندانی را به اصطلاح کباب می کرد، از دیگر شکنجه های رایج در این زندان هاست.

یکی از این زندانیان که برای ۶ ماه در زندان مخوف الریان در بازداشت به سر می برد، تاکید می کنند که صدای ناله و ضجه زندانیان که تحت شکنجه قرار داشتند، شبانه روز از اتاق های مختلف این زندان شنیده می شد و موجب شده بود، وحشت عجیبی بر زندان حکم فرما شود. همه زندانیان تقریبا مریض بودند و شدت بیماری به حدی بود که برخی از آنها رو به مرگ بودند. هر کس کوچک ترین شکایت و اعتراضی داشت به اتاق شکنجه منتقل می شد.

این قربانی با تاکید بر اینکه شلاق با انواع سیم های برق بخشی از برنامه روزانه زندانیان بود، نقل می کند: یک بار که از راهرو زندان در حال عبور بوده، دیده بوده که زندانبانان در حال وارد کردن دود به داخل یکی از تانکرهای موجود در محوطه زندان بودند که تعدادی زندانی در آن نگهداری می شدند.

به گفته وی قرار گرفتن در معرض گرما و سرمای شدید، واداشتن زندانی به برهنه شدن، شکنجه با برق، تهدید به بازداشت اعضای خانواده از شکنجه های رایج در این زندان ها بود که آدمی را به یاد جهنم می انداخت.

ژنرال «فرج سالم البهسانی»، فرمانده منطقه دوم نظامی یمن در شهر «المکلا» تاکید می کند که آمریکایی ها در حالی که در چند قدمی این جنایات بودند، هیچ اقدامی برای کاستن از درد و رنج زندانیان انجام نمی دادند، آنها پس از ارسال سوالات مهم و کلیدی برای بازجویان، اقدام به ارزیابی و تحلیل بازجویی ها می کردند و نتیجه آنها را برای مسئولان زندان ها ارسال می کردند.

ژنرال البهسانی افشا کرد که آمریکا به دولت محلی در شهر المکلا لیستی از افراد تحت پیگرد این کشور را ارسال کرد که بسیاری از آنها هم اکنون بازداشت و در این زندان ها در حبس هستند، آنچه این نظریه را تایید می کند، مفقود شدن بیش از ۴۰۰ نفر در شهر المکلا و ۱۵۰۰ نفر در عدن پس از ادعای آمریکا و امارات در حمله به مواضع القاعده در این دو منطقه است و به گفته وکلای این افراد، آنها هم چنان در بازداشت به سر می برند.

هم چنین یک افسر یمنی خاطر نشان می کند که به عینه دیده یک گروه شبه نظامی چندین یمنی را به یک ناو اماراتی که در سواحل جنوب یمن لنگر انداخته بود، منتقل کرده و نظامیان اماراتی آنها را به اتاق هایی در زیر کشتی برای بازجویی توسط بازپرسان و روان شناسان آمریکایی و اماراتی منتقل کرده اند.

** تشکیل دو یگان ویژه برای اداره این زندان ها

گزارش سازمان دیده بان حقوق بشر تاکید می کند، اماراتی ها برای اداره این زندان ها دو یگان ویژه به نام «نیروهای کمربند امنیتی» که اوایل سال گذشته میلادی تشکیل شد و نیروهای آن آمیزه ای از گروه های شبه نظامی سلفی تکفیری و عناصری از جنبش جدایی طلب «حراک جنوبی» یمن و سربازان فراری ارتش این کشور است و هم اکنون قدرتمندترین نیرو در استان عدن شمرده می شود و از امارات دستور می گیرد و تاکنون نقض ها و تعرض های بسیار و بزرگی از سوی آنها در این زندان ها صورت گرفته است. این نیروها به طور عمده در مناطق شرقی یمن، به خصوص در شهرها و مناطق مختلف استان نفت خیز حضرموت که یک سوم مساحت یمن را تشکیل می دهد، فعالیت می کنند.

اما نیروی دوم به نام «نیروهای ویژه الحضرمیه» پس از حمله القاعده طی آوریل گذشته به مواضع ارتش امارات، در شهر عدن تشکیل شد و نیروهای آن را عمدتا نظامیان و افسران سابق و بازنشسته استان های جنوبی یمن تشکیل می دهند و از زمان تشکیل تاکنون علاوه بر اینکه اداره زندان های سری اماراتی ها را بر اساس آموزش هایی که دیده بودند، برعهده داشتند، بلکه اقدام به بازداشت ده ها شهروند یمنی از اهالی جنوب این کشور کرده اند.

تصمیم گیری نهایی در این زندان ها به ویژه وضعیت زندانیان بر عهده افسران ارشد اماراتی بود که مستقیما از ابو ظبی دستور می گرفتند و تمام کادر زندان ها و افسران اماراتی برای عدم شناسایی از نام های مستعار استفاده می کنند.

** مهمترین زندان های سری امارات در یمن

گزارش سازمان دیده بان حقوق بشر از وجود دست کم ۸ زندان سری اماراتی در استان عدن یمن شامل بازداشتگاه خور مکسر، بازداشتگاه نظامی ۲۰ در منطقه «کریتر» شهر عدن و در نزدیکی کاخ ریاست جمهوری که محل اقامت عبد ربه منصور هادی رئیس جمهوری فراری یمن شمرده می شود، بازداشتگاه نظامی الحزام الأمنی (کمربند امنیتی) در منطقه البریقه، بازداشتگاه بیر أحمد که در یک مزرعه احداث شده، بازداشتگاه نظامی الإنشاءات، بازداشتگاه نظامی واقع در پایگاه پشتیبانی و لجستیک ارتش امارات وابسته به أبو الیمامه فرمانده نیروهای ویژه وابسته به هادی در عدن، بازداشتگاه البریقه در منطقه البریقه و بازداشتگاه الظلمات در شهرک الظلمات واقع در نزدیکی منطقه البریقه پرده بر می دارد.

اما مهمترین زندان های سری امارات که در استان حضرموت کشف شده اند، شامل بازداشتگاه الریان در فرودگاه بین المللی الریان در شهر المکلا، بازداشتگاه بندر الضبة، بازداشتگاه ربوه در استانداری المکلا، بازداشتگاه کاخ ریاست جمهوری، بازداشتگاه  غیل بن یمین، بازداشتگاه به تازگی تاسیس شده جزیرة سقطری می باشد.

این در حالی است که سازمان دیده بان حقوق بشر تاکید می کند، بازداشتگاه های غیر قانونی دیگری نیز در یمن وجود دارند که وابسته به دوایر امنیتی و دستگاه های اطلاعاتی دولت محلی عدن و هادی می باشند، این زندان ها به صورت مستقیم زیر نظر «عیدروس الزبیدی» استاندار سابق عدن و سرهنگ «شلال شائع» مسئول دایره امنیتی عدن اداره می شوند و از جمله این بازداشتگاه ها می توان به بازداشتگاه سالن وضاح در منطقه التواهی، بازداشتگاه تفرجگاه خلیج الفیل، بازداشتگاه منطقه چهارم، بازداشتگاه نظامی ریاست جمهوری مشرف به منطقه سیاحتی العروس، بازداشتگاه منزل سرهنگ شلال شائع، بازداشتگاه پایگاه نظامی الإداریة، بازداشتگاه جبل حدید و بازداشتگاه نظامی ۷ اکتبر اشاره کرد.

در رابطه با این زندان‌ها، «تروسل» سخنگوی کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل در اظهارات مطبوعاتی اعلام کرد، اسناد و شواهدی در اختیار دارند که نشان می‌دهد نیروهای اماراتی زندانیان یمن را مورد شکنجه و آزار جنسی قرار داده و با آنها بدرفتاری می‌کنند.

تروسل گفت: در این خصوص با دولت امارات مذاکره کرده و از این کشور درخواست کردیم تا اجازه دهد وارد زندان‌های تحت نظر امارات در یمن شویم اما تاکنون اجازه ورود نداده‌اند.

اهتزاز پرچم داعش در زندان‌های امارات در یمن

** بستر مناسب برای رشد و نمو افراط گرایی

در این تردید وجود ندارد که چنین زندان هایی و چنین شرایط غیر انسانی سهم بسزایی در ایجاد احساس نفرت و انزجار در میان ساکنان محلی دارد و بستر بسیار مناسبی را برای رشد افکار و اندیشه های افراط گرایانه فراهم می کند.

آمریکا طی عملیات های نظامی اش در منطقه که آن را مبارزه با تروریسم نام نهاده بود، اصرار بسیار داشت، این واقعیت مهم را نادیده بگیرد که قضیه بازداشت های خودسرانه و زندان های سری در یمن نسل اندر نسل و به طور مستمر دشمنانی جدید برای این کشور به وجود می آورد که بارزترین آن ظهور گروه تروریستی تکفیری القاعده در یمن است.

اغلب اعضای القاعده در یمن را افرادی تشکیل می دادند که مدتی را در زندان گوانتانامو و یا نقاط سیاه یا کور در بازداشت به سر می بردند و این موضوعی است که القاعده با دست گذاشتن روی آن در تبلیغات اش از آن به سود خود بهره برداری می کند.

اهتزاز پرچم داعش در زندان‌های امارات در یمن

** شرایط بسیار خطرناک و حساس کنونی

عربستان سعودی در حالی تجاوز نظامی علیه یمن را ۲۵ مارس ۲۰۱۵ آغاز کرد که این کشور از سال ۲۰۱۴ شرایط بسیار بد و دشواری را پشت سر می گذاشت. در این شرایط سخت تجاوز نظامی سعودی ها با بارش سنگین انواع و اقسام سلاح های آمریکایی و انگلیسی روی مدارس، بیمارستان ها، تاسیسات زیر بنایی، مراکز خدماتی و دولتی موجب وخامت بیش از پیش اوضاع در یمن و رسیدن آن به مرز بسیار خطرناک شد.

ادامه تجاوز نظامی عربستان و امارات به یمن با محاصره همه جانبه و تمام عیار این کشور و قطع هر نوع کمک امدادی و بشر دوستانه به مردم این کشور و نادیده گرفتن درد و رنج و مصایب وارده به یمن به ویژه از سوی آمریکا همراه بود و این زمینه را برای نفوذ بیش از پیش گروه های تروریستی تکفیری مانند القاعده و داعش در یمن فراهم کرد که بخشی از اعضای آن را زندانیان آزاد شده از زندان های سری تشکیل می دادند.

** نقش انکار ناپذیر آمریکا

به همین دلیل گزارش ها اگرچه از زندان های سری امارات در یمن سخن می گویند، اما نقش اصلی در این قضیه از آن آمریکاست که از امارات و عربستان سعودی در تجاوزشان علیه یمن حمایت می کند و با وجود اطلاع از چنین بازداشتگاه ها و زندان هایی و نقض ها و تعرض هایی که در آنها صورت می گیرد، نه تنها بر آنها سرپوش گذاشته و با سکوت خود، موجب ادامه فعالیت آنها شده، بلکه در جنایات جاری در آنها مشارکت دارد و سهیم است.

آقا و خانم محترم 80 توصیه به زوج های جوان


آقا و خانم محترم

80 توصیه به زوج های جوان

80 توصیه های حجه الاسلام قرائتی به زوج های جوان:

خانم محترم!

١) به شوهرت افتخار کن!

2) کسی را با او مقایسه نکن!

3) اقتدار و غرور او را نشکن!

4) زیبایی او را در عقل او جستجو کن!

5) قناعت پیشه باش!

6)زیباییت را به رخ دیگران نکش!

7) ناز کن اما متکبر نباش!

8) دلبری و فریبایی و طنازی پیشه کن!

9)احساسات زیبایت را با اندیشه ای متین همراه کن !

10)لجبازی نکن که از چشم شوهرت می افتی !

11) تمکین کن تا تاج سرش باشی

12) !پناهگاه شوهرت باش تا فقط به تو پناهنده بشه !

13) زیبایی با سادگی و بی آلایشی برای تو آرامش بخش تر خواهد بود !

14) هوس بازی نکن ولی زیبا دوست باش!

15) اگر آشپزی را خوب نمی دونی حتما یاد بگیر!

16) قبل از رانندگی سازندگی را بیاموز!

17) هیچگاه بدون آرایش مقابل شوهرت نشین !

18) دهانت را مسواک وخوشبو کن!

19) بدنت هیچ وقت بوی عرق نده !

20)لباست بوی غذا ندهد !

21) موقع آشپزی از پیش بند استفاده کن !

22) قبل از شوهرت چشم بر هم نگذار و پیش از او بیدار شو !

23) موی تو یکی از دو زیبایی توست ، ازش مراقبت کن!

24) لبخند قشنگت را در هیچ شرایطی با اخم معاوضه نکن !

25) توی رنج هات معناهای زیبا پیدا کن !

26)اگه شوهرت گفت : کسی غیر از من با تو ازدواج نمی کرد ! بگو : پس خیلی باید از تو ممنون باشم

27) اگه بهت گفت : دوستت ندارم ! بهش بگو : عوضش من به تو افتخار می کنم!

28) اگه گفت :حوصله تو رو ندارم ! بهش بگو : منم غیر از تو کسی رو ندارم!

29) اگه گفت : از خانواده ات خوشم نمیاد ! بگو : عوضش من خانواده تو رو دوست دارم !

30) اگه عصبانی شد ! بگو : منو ببخش !

31) گاهی برای مادرشوهرت هدیه بخر !

32) در خواست هاتو با ناز و دلبری برآورده کن!

33) زورگو نباش !

34) سختی کار شوهرت را درک کن!

35) او را در مردم داری کمک کن!

36) وقتی وارد خونه می شه , به پیشوازش برو ! دستشو بگیر ! بِزار روی صورتت!

37) هیچ وقت بهش نگو : تو بی عرضه ای !

38) لباساشو براش اُتو کن که هر وقت خواست عوض کنه معطل نشه!

39) وقتی غذا رو سر سفره می ذاری به او بگو : نمی دونم خوشت میاد یا نه ؟ !

40) لحظه به لحظه از خداوند کمک بگیر !

ایمان ابوطالب علیه السلام

ایمان ابوطالب علیه السلام

 به مناسبت سالگرد وفات حضرت ابوطالب پدر امیرالمؤمنین علی علیه السلام

گروه کثیری از اتباع مکتب خلفا متاسفانه در تفاسیرشان و کتبشان، عقایدی، تفسیری و گاهی روایی شان تصریح می کنند که این آیه درباره حضرت ابوطالب نازل شده و ادعا میکنند حضرت ابوطالب مشرک از دنیا رفته و پیغمبر(ص) به خاطر ارتباط عاطفی می خواسته برای جناب ابوطالب استغفار کند که آیه 113 سوره توبه نازل شده : مَا کَانَ لِلنَّبِیِّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَنْ یَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِکِینَ وَ لَوْ کَانُوا أُولِی قُرْبَى مِنْ بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِیم.

مرحوم علامه امینی اعلی الله مقامه الشریف قدس الله روحه الزکیه و جزاه الله عن مکتب اهل البیت خیر جزاء در آغاز جلد هشتم الغدیر توضیح مبسوطی راجع به ایمان ابوطالب دارد.
از مسائلی که نباید مورد غفلت قرار بگیرد و از مباحثی است که وظیفه ما است که این بحث را در گفته ها، منبرها، صحبت ها و مباحث اعتقادی وغیره تبیین کنیم برای مردم این بحث مهم است.
روایات متضافره از اهل بیت(ع) را ببینید
[1] یک عنایت ویژه دارند اهل بیت(ع) که این نکته خلافی بین ما و مکتب خلفا را دقیق تبیین کنند.
در این چند دقیقه فقط چند نکته بیان می کنم.
الغدیر را حتماً مراجعه کنید که ایشان مطالب جالبی آنجا دارند. دقیقاً تبیین می کنند این آیه کِی نازل شده و اینهایی که می گویند راجع به ابوطالب است چه می گویند و حرفشان چیست؟ توضیح می دهند این آیه و یکی دو آیه دیگر که می گویند راجع به جناب ابوطالب است در مکه نازل نشده بلکه در مدینه نازل شده.
توضیحات دقیقی دارد علامه امینی اون ها را انشاءالله حتماً مطالعه می کنید و توجه میکنید. این یکی دو نکته را توجه کنید در کنار این بحث.
نکته اول: انسان وقتی با انصاف به ادله ایمان جناب ابوطالب نگاه میکند به روشنی به این نتیجه می رسد که اگر جناب ابوطالب پدر امیر مومنان علی (علیه الصلاة و السلام) نمی بود یکی از ده ها ادله ای که دال بر ایمان ابوطالب است یکی از این ادله کافی بود که بگویند حضرت ابوطالب مسلمان و مومن است ولی متأسفانه این حقد رو ببینید چون پدر حضرت امیر (علیه الصلاة و السلام) است و به هر دلیلی باید حقد اینجا ابراز بشود یک نکته ضعفی نسبت به حضرت امیر(ع) پیدا بکنند این همه ادله را چشم پوشی می کنند و باز هم به یک روایتی که سعید بن مصیّب ناصبی نقل کرده توجه میکنند و مرتب میگن نخیر آقا «فی ضحضاحٍ مِن النار» این یک نکته!
نکته دوم: حتماً جایگاه حضرت ابوطالب در بسط و گسترش اسلام را مورد مطالعه قرار بدهید.
در ده سال بعد از بعثت و قبل از هجرت هر آدم با انصافی که جایگاه اسلام را مورد مطالعه تاریخی قرار بده به عظمت جناب ابوطالب پی میبرد.
 یک جمله ای دارد ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه جزء اول صفحه 142 ذیل اون جمله که «لا یقاس بآل محمدٍ (صلی الله علیه و اله وسلم) من هذه الامة احد» اونجا یک بحثی دارد بعد این جمله که ببینید ناشی از کمال توجه او به تاریخ است «إن من قرأ علوم السیر عرف أن الاسلام لولا ابوطالب لم یکن شیئاً مذکوراً» جمله جمله عجیبی است کسی که به علوم سیر وارد باشه می­فهمه که اگه جناب ابو طالب نبود اسلام لم یکن شئً مذکوراً.
علامه طباطبایی در ذیل آیه 56 سوره قصص «أنّک لا تهدی من احببت» یک جمله زیبا باز علامه طباطبایی دارد جمله قشنگی است آنجا ذیل آن آیه را مراجعه بفرمایید ایشان می فرماید: هرکسی مطالعه کند ده سال بعد از بعثت و قبل از هجرت و ده سال بعد از هجرت را، می بیند کار یک تنه جناب ابوطالب در ده سال قبل از هجرت دقیقاً مطابق کار جمیع مهاجرین و انصار در ده سال بعد از هجرت بوده است.
[2]
این نکته درست از دل تاریخ در بیاید و تبیین بشود.
نکته سوم: ادله ایمان جناب ابوطالب مورد برسی قرار بگیرد. من گاهی به دوستان اشاره کرده ام گاهی بحث میکنند بعضی از علمای اهل سنت داد میزنند فریاد میزنند آقا شما به بعضی از صحابه اهانت میکنید چرا چنین میکنید چرا چنان میکنید خُب ما یک بحث هایی که داریم گاهی در گوشه این مطلب را اضافه میکنم میگویم آقا چرا اینقدر تعصب دارید بنده که اهل اهانت نیستم ولی اگر یک کسی اجتهادش به اینجا رسید که یک فردی مسلمان نبوده جزء منافقین از صحابه بوده به او اهانت کند بگوید در آتش است این اشکالی داره؟ اگه اشکالی داره پس به ابوطالب چرا شماها میگویید ما جناب ابوطالب را جزء اصحاب بزرگ پیامبر میدانیم چرا اهانت میکنید چرا میگویید «فی ضحضاحٍ من النار» خوب جواب میدهی به نظر ما مثلاً ایشان مومن نبوده خوب به نظر اون آقا هم فلان صحابی مومن نبوده الکلام الکلام چطور به جناب ابوطالب میرسد این جوری میگویید؟ نسبت به صحابه دیگه خوب شما میگویید به نظر من جناب ابوطالب مومن نبوده. بن باز وصیت میکند چون ابوطالب در قبرستان ابوطالب است من را آنجا دفن نکنید، (حشره الله مع من احب). البته محمد بن العلوی المالکی عالم بزرگ تسنن اینجا انصاف را رعایت کنیم صاحب مفاهیم یجب ان تصحّح می گوید من را در قبرستان ابوطالب دفن کنید چون جناب ابوطالب آنجا دفن است.
خوب اگه به یک صحابه یک کسی اهانتی میکند داد و فریادتون تا هوا میرود خوب اجتهاد آن آقا این بوده که آن آقا جزء صحابه نبوده منافق بوده خوب نسبت به ابوطالب شما دارید همین کار را میکنید دیگر ما معتقدیم ادله قاطعه هم هست که مومن بوده بلکه یکی از بزرگترین اصحاب پیغمبر بوده است خوب شما هم اهانت میکنید به این دلیله خوب، بائک تجر و بائی لاتجر؟ اینجا که میرسد اون جور اونجا این جور.
حالا پس ادله ایمان ابوطالب را مطالعه کنید کتبی که برخی از اندیشمندان اهل سنت راجع به ایمان ابوطالب نوشته اند قصیده لامیه ابوطالب

وأبیض یستسقى الغمام بوجهه                                        ثمان الیتامى عصمة للأرامل

این قصیده بزرگ نود و چند بیتی را مورد ملاحظه قرار بدهید (قصیده ای که ادبیای ادب عربی میگویند از معلقات سبع زمان جاهلیت ارزش و جایگاهش بیشتر است) این قصیده در توسل به نبی گرامی اسلام هست اشعاری که دال بر ایمان جناب ابو طالب هست

الم تعلموا انا وجدنا محمداً                   رسولاً کموسی خط فی اول الکتب

اشعار مختلفی که از جناب ابوطالب بزرگان اهل سنت راجع به پیامبر نقل کردند که تصریح به رسالت نبی گرامی اسلام دارد.
و در پایان توصیه میکنم یک وقتی خدا رحمت کنه اونهایی که حق به گردن ما دارند حالا میفهمم چه جور دست گیری میکردند یه زمانی توصیه میکردند قصیده مرحوم آشیخ محمد حسین اصفهانی را راجع به جناب ابوطالب هست حفظ کنید این قصیده را مرحوم علامه امینی در الغدیر آورده جلد هشتم حتماً مراجعه کنید بخونید و چه زیباست اگر کسی بتواند که قطعاً سبب تقرب به امیر مومنان میشود از روایات حضرت استفاده میشود حساسیت عجیبی نسبت به پدر داشتند و درست هم هست این واقعیتی است کسی که اگر او نمی بود اسلام شیء مذکوری نبود باید نسبت به وی حساسیت داشت اگر کسی میخواهد حضرت امیر دستش را بگیرد یکی از ابوابش توسل به جناب ابوطالب است      

نور الهدی فی قلب عم المصطفی                             فی غایة الظهور فی عین الخفاء

فی سره حقیقة الایمان                                              (تا اینکه میرسد به اینجا)       
کفاه فخراً شرف الکفالة                                               لصاحب الدعوة و الرسالة                                              
ماتمت دعوت للمختاری                                               لولاه فهو اصل دین الباری
کیف و ظل الله بالأنام                                                 فی ظله دعی الی الاسلام

 

 ظل الله در انام که وجود نبی گرامی اسلام است فی ظله دعی الی اسلام ده سال در زیر سایه او بود که توانست مردم را به اسلام دعوت کند و اگر ابوطالب نمی بود آن دعوت ده ساله پیامبر نبود.
حالا ذیل این آیه این نکته رو اشاره کردن روز بیست و ششم ماه رجب که روز وفات جناب ابو طالب لحقیقٌ (شایسته است) که این روز بزرگداشت گرفته بشود روز مصیبت باشه و نسبت به انتقال مفاهیم حضرت ابوطالب در این روز انشاء الله سرمایه گذاری کافی بشود. 
امروز هم که میلاد آقا امام حسن عسکری (علیه السلام) است این میلاد را به آقا و مولامون حضرت حجت (عج الله تعالی فرجه الشریف) تبریک عرض میکنیم .

وصل الله علی محمد و اله الطاهرین.آـآآآآآآن     

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



[1] - این روایات را می توان در بحارالانوار ج 35 ببینید.

[2]- فقد کان اثر مجاهدته وحده فی حفظ نفسه الشریفه فی العشر سنین قبل الهجره یعدل اثر مجاهده المهاجرین و الانصار باجمعهم فی العشر سنین بعد الهجره. (المیزان/16/57)


عرض تشکر: با تشکر از آقای صابر عشقی که در پیاده سازی متن سخنان حضرت استاد یاریمان کردند.

نقد فضائل عمر

40 – گسترش دادن اسلام  ( فتوحات و کشورگشایى هاى او )

41 – پیامبر فرمود که بعد از من به ابوبکر و عمر اقتدا کنید

42 – نقش راهگشا و فعالی در سقیقه داشت

43 – از شدت غم میگفت هرکس بگوید رسول خدا از دنیا رفته است گردنش را با شمشیر می زنم

44 – عمر شما ایرانی ها را مسلمان کرد

45 -  حضرت علی به عمر گفت که تو پشت و پناه اسلام و مسلمانان هستی


ادامه مطلب

28 - رسول خدا (ص) لقب فاروق را به عمر داد

29 – ارداتمند بودن عمر به حضرت علی

30 – عمر شخص عادلی بوده است .

31 – ادامه دهنده راه و روش سیره نبوی بود

32 – انتقال وحی به عمر

33 –  عمر هر کاری که درست باشد انجام میدهد.

34 – بهترین بود به دلیل دفن در کنار پیامبر

35 – اولین امیرالمومنین بود

36 -  «عمر بن خطاب چراغ اهل بهشت است‏»

37 – ایران خبرگان رهبری را از شورایی که عمر تشکیل داد و عثمان انتخاب شد تقلید کرده

38 – خلیفه دوم مسلمین است

 39 – فضائلی خنده دار



ادامه مطلب

19 –  وزیر و دست راست و ملازم همیشگی پیامبر

20 – محبوب بودن عمر نزد پیامبر بعد از ابوبکر

21 – باهوشتر بودن او از پیامبر

22 – عمر زیبا صورت و سیرت بوده است

23 – علم عمر

24 – سیراب کردن مردم

25 - عمر  مرد شجاعی بود که مشرکین از او می ترسیدند

26 – بهترین افراد از دیدگاه حضرت علی عمر بوده است

27 – ایشان اولین کسی است که تاریخ هجری را اساس گذاشت

 



ادامه مطلب

11 - رسول خدا به عمر گفت: اى اخى!

12 – غیرت و قصر عمر

13 - صدای عمر از مدینه تا فسا رسید

14 - ابوبکر و عمر در زمین، مانند جبرئیل در آسمان هستند

15 -  ابوبکر و عمر دو سَرور پیران اهل بهشتند

16 -  اگر من به پیامبرى مبعوث نمى‏شدم، حتماً عمر مبعوث مى‏شد

17 -اگر عذاب نازل مى‏شد، کسى جز عمر از آن نجات نمى‏یافت

18 – ساده زیستی عمر

 



ادامه مطلب

1 - موافقت در مورد مقام إبراهیم

2 - موافقت در مورد حجاب

3 - اسراى بدر

4 - نماز بر جنازه منافق

5 -  تحریم شراب

6 - موافقت در مورد غیرت زنها

7 -  عزت مسلمانان به اسلام عمر

8 -  محدث بودن عمر

9 - شیطان از عمر فرار مى‏کند

10 - حق را از زبان عمر بشنوید

 



ادامه مطلب

پاسخی به گستاخی مولوی گرگیچ درباره عزاداران اهل سنت


پاسخی به گستاخی مولوی گرگیچ درباره عزاداران اهل سنت

شما به کدامین منطق، محبت و مودت اهل بیت علیهم السلام که قرآن کریم بارها بر آن تاکید داشته را این چنین به سخره می گیرید و دوستداران حسینیِ سنی مذهب را جاهل، موقعیت طلب و مال اندوز می خوانید؟!
به گزارش شیعه آنلاین، در پی سخنان تفرقه افکن و تحریک آمیز مولوی گرگیچ، امام جمعه اهل سنت آزادشهر گلستان و هتاکی های بی شرمانه وی نسبت به عزاداری سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و چاپلوس خواندن عزاداران اهل سنت و افسارگسیخته‌ خواندن شرکت کنندگان سنی مذهب در مراسم های باشکوه سوگواری امام حسین علیه السلام، حجت الاسلام والمسلمین امیری سوادکوهی، از محققین و نویسندگان جوان، در نامه ای خطاب به مولوی گرگیج، وی را به دوری از تفرقه افکنی میان امت اسلام و پرهیز از  ایجاد هرگونه تشنج در مملکت اسلامی دعوت کرد.

حجت الاسلام امیری سوادکوهی در این نامه ضمن تأکید بر ضرورت اتحاد بین شیعه و سنی در زمان حساس کنونی، سخنان این مولوی را تفرقه انگیز و نوعی ترویج تفکرات غلط وهابیت و افراطیون دانست و افزود: «امروز کسی که بخواهد حنجره ی نفاق و تفرقه در میان امت اسلام باشد، یک خائن به تمام معنا است و شما نیز می بایست از برکات وحدت و انسجام عزاداری های محرم و صفر بهره مند شوید و اهل سنت و شیعه را در یک صف واحد در جلسات عزای علت بقای دین یعنی حسین بن علی علیهماالسلام دعوت نمایید.»

این محقق جوان در ادامه افزود: «اگر خون پاک امام حسین علیه السلام نبود، پیروان ادیان توحیدی، تابوت آیین خود اعم از اسلام و مسیحیت و یهودیت را به قبرستان فراموشی تشییع و به خاک می سپردند. از اینرو  پیروان ادیان و مذاهب همواره امام حسین علیه السلام را تقدیس نموده و در عزای مصیبت او داغدار و ملتهبند.»

وی در خاتمه با دعوت از تمامی مولوی ها و جوانان حسینی اهل سنت، تاکید کرد: «بیاییم روزهای باقیمانده به اربعین حسینی را به روزهای وحدت و انسجام اسلامی تبدیل کنید و همراه با پیروان سایر ادیان الهی به اقیانوس بی کران رحمت واسعه حسینی بپیوندیم و با لبیک یا حسین، لبیکی دیگر به آرمان های رسول خدا صلی الله علیه و آله و دستورات خدای متعال بگوییم و وحدت اسلامی خود را با حضور در عزاداری ها و دستجات پیاده ی اربعین حسینی در کربلای معلی و اقصی نقاط جهان به رخ جهانیان بکشانیم.»

متن این نامه بدین شرح می باشد:

بسم الله الرحمن الرحیم

اعظم الله اجورنا و اجورکم بمصابنا بابن بنت رسول الله و ریحانته فی الدنیا و سید شباب اهل الجنة فی الاخرة و من زین الله عرشه باسمه: الامام الحسین علیه السلام.

قال الله تعالی: (ومن الناس من یعجبک قوله فی الحیاة الدنیا و یشهد الله على ما فی قلبه وهو ألد الخصام* وإذا قیل له اتق الله أخذته العزة بالإثم فحسبه جهنم ولبئس المهاد).[1]

جناب آقای مولوی گرگیج ، سلام علیکم!

در ایام حزن و ماتم شهادت مظلومانه ی خامس اصحاب کساء و سوّمین وصی وخلیفه رسول خدا صلی الله علیه و آله، حضرت سیدالشهدا امام حسین علیه السلام قرار داریم. ایام غمباری که عرشیان و فرشیان سیه پوش و عزادار جگرگوشه ی رسول خاتم، سید و سرور جوانان اهل بهشت، دردانه عالم وجود می باشند. همان امام همامی که نه تنها دین مبین اسلام وامدارخون سرخ ایشان است، بلکه تمامی ادیان و مذاهب در بقای خود مدیون فداکاری و جانبازی آن حضرت هستند.همان امام همامی که نام او اینچنین بر ساقه ی عرش الهی نقش گردیده: “حسین چراغ پر فروغ هدایت و کشتی نجات است.”

 آری! دین مبین اسلام، محمّدی الوجود و حسینی البقاء است و اگر قیام، از خودگذشتگی و ایثار امام حسین علیه السلام نبود، اسلام و زحمات رسول خدا صلی الله علیه و آله در اسارت گمراهیِ شخصی که به اقرار تاریخ و بزرگان معاصر، خونخوار، مِی گسار و کافر به خدا و رسول یعنی یزید بن معاویه بود،  قرار گرفته و به یغما می رفت. از اینرو مسلمانان شیعه و سنی و حتی مسیحیان و زرتشتیان، به پاس بزرگداشت مقام سیدالشهدا علیه السلام با حضور در محافل عزای آن حضرت، قدرشناسی خود را به آن انسان آزاده ی تاریخ ابراز می نمایند.

جناب آقای مولوی گرگیج!

متأسفانه این روزها که جهان اسلام بیش از پیش نیاز به وحدت و انسجام اسلامی و آرامش و امنیت دارد و می بایست به هر بهانه ای صفوف مسلمانان را مستحکم و وحدت کلمه را ترویج و فرهنگ سازی کرد، حضرتعالی با سخنان تحریک آمیز و عاری از منطق و سرشار از اهانت و توهین، که اعتقادات پوسیده ی وهابیت را در اذهان زنده می کند، به جوانان سنی مذهبِ دوستدار اهل بیت علیهم السلام و عزادارانِ اهل سنت حسینی  که در صفوف بهم فشرده ی اتحاد و انسجام شیعه و سنی گره خورده اند را، اهانت نموده و آنان را چاپلوس و خارج از دین خواندید.

حضرتعالی این سخنان را زمانی بر زبان می رانید که دشمنان اسلام در پی ایجاد حساسیت های مذهبی و نفاق و تفرقه و ایجاد درگیری میان شیعه و سنی بوده و به طور هدفمند در صدد متفرق نمودن مسلمانان و از بین بردن ضروری ترین مسأله ی جهان اسلام یعنی وحدت اسلامی هستند.

حضرتعالی، عزاداران اهل سنت را که محبت اهل بیت علیهم السلام در قلوب آنها موج می زند و از مصیبت عزای سیدالشهدا بر سرو سینه می زنند را افسار گسیخته هایی معرفی نمودید که پیرومذهب و دین خود نیستند و در خطبه نماز جمعه فریاد زدید که آنان را جزو اهل سنت نمی دانید!

شما به کدامین منطق، محبت و مودت اهل بیت علیهم السلام که قرآن کریم بارها بر آن تاکید داشته را این چنین به سخره می گیرید و دوستداران حسینیِ سنی مذهب را جاهل، موقعیت طلب و مال اندوز می خوانید؟!

چرا می خواهید اهل تسنن را به دور از محبت و مودّت اهل بیت علیهم السلام معرفی کنید؟! چرا ادبیاتی که تندروهای وهابی همچون داعش آن را تبلیغ می کنند را از تریبونی که علت تأسیسش وحدت و انسجام اسلامی است، تکرار می کنید ؟!

چرا با این کلمات نسنجیده در پی حساسیت های مذهبی میان عزیزان شیعه و سنی هستید که بخواهید این اتحاد و همزیستی مسالمت آمیز آنان در ایران اسلامی را که به نوعی خار چشم دشمنان اسلام است، به تفرقه و کینه جویی و دشمنی تبدیل کنید؟!

اگر مشکل شما عزاداری در مکتب اهل تسنن است ، می توانید مشروعیت عزاداری در میان اهل تسنن را در کتب معتبر نزد خود از جمله: مسند احمد بن حنبل، جلد ۶ ، صفحه۲۷۴ و مسند أبو یعلى، جلد  ۸، صفحه ۶۳ و تاریخ الطبری ، جلد  ۲، صفحه۴۴۱  و الکامل فی التاریخ لإبن الأثیر، جلد ۲، صفحه۳۲۳ و  سیره ابن کثیر، جلد ۴، صفحه۴۷۷  مراجعه و مشاهده نمایید که عایشه همسر پیامبر ، از عزاداری و بر سر و صورت زدن خود با زنان دیگر در سوگ رسول خاتم سخن می گفت و عزاداری در مکتب اهل سنت چنین مشروعیتش از طرف منابع متعدد اهل تسنن تأیید می شود. (رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قُبِضَ وَهُوَ فِی حِجْرِی، ثُمَّ وَضَعْتُ رَأْسَهُ عَلَى وِسَادَهٍ وَقُمْتُ أَلْتَدِمُ مَعَ النِّسَاءِ وَأَضْرِبُ وَجْهِی ).

آقای گرگیج!

این سخنان حضرتعالی،در واقع آتشی است که بر زبان رانده شده و سبب سلب آرامش و فاصله میان مسلمانان شیعه و سنی می شود و جناب مولوی بداند که در عصر حاضر اگر کسی عَلَمِ نفاق و تفرقه بین شیعه و سنی را بدست بگیرد ، یک خائن ، به معنای واقعی کلمه است.

جناب مولوی!

چرا ارادت قلبی اهل تسنن به امام حسین علیه السلام را جدای از آیین خود می دانید. مگر سنت نبوی به غیر از محبت و مودت خاندان بی رسالت از جمله سید و سالار شهیدان اباعبدالله الحسین علیه السلام است؟!

خورشید درخشان حسین بن علی علیهما السلام که تمامی موجودات عالم، بواسطه او ارتزاق می کنند و برای رسیدن به کمالات الهی، به ریسمان محکم ولایتش چنگ می زنند، نور هدایتش سبب نجات میلیون ها انسان گنهکار و سرگردان بسوی کمالات و معنویات گشته و وجود نازنینش به ادیان الهی هویت و اصالت بخشیده است، چرا که اگر خون پاکش نبود ، پیروان ادیان توحیدی، تابوت آیین خود اعم از اسلام و مسیحیت و یهودیت را به قبرستان فراموشی تشییع و به خاک می سپردند. از اینرو  پیروان ادیان و مذاهب ، خصوصاً جوانان حسینیِ اهل سنت همواره  امام حسین علیه السلام را تقدیس نموده و در عزای مصیبت او داغدار و ملتهبند. چرا که آنها پایداری دین خود را مدیون آن وارث با عظمت آدم و نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و خاتم پیامبران  علیهم السلام می دانند و مجالس مربوط به سیدالشهدا علیه السلام نیز مصداق بارز تکریم شأن و عظمت خدای متعال و تعظیم شعائرالله و مقام و مرتبت یک صد و بیست و چهار هزار پیغمبر الهی است.

جناب مولوی!

اینجانب حقیقتاً متحیرم که چگونه می شود که شما از برکات وحدتبخش عزاداری سیدالشهدا علیه السلام که سبب منسجم شدن امت اسلام و ایجاد روحیه ی استقامت و ایثارگری در آنان می شود غافلید و عزاداران و محبان اهل سنت را چاپلوس و بدعت گذار می خوانید!.

امام حسین علیه السلام که به تعیین خدا و رسول، سوّمین خلیفه بر حقّ مسلمانان بوده و آیه تطهیر در شأنشان، و آیه مودّت در محبتشان، و آیه طاعت در حقّشان نازل شده است را مظلومانه و غریبانه به شهادت رسانیدند و حرمت او را شکستند و اهل بیت طاهرینش که ذریه ی رسول الله صلی الله علیه و آله بودند را به اسارت بردند، بزرگترین وجه مشترک بین شیعه و سنی است که می بایست به جهت ایجاد اتحاد امت اسلام نهادینه شود.

براستی سرمنشأ این افکار از کجا است و چرا برخی از ابراز محبت و مودت اهل سنت به امام حسین علیه السلام ناراحت و ملتهبند؟! براستی منشاء این همه قساوت و جسارت به ساحت مقدس اهل بیت رسول، ظلم و ستم، دین ستیزی و جاهلیت گزینی چیست!؟

حال که سخن از شهادت سیدالشهدا علیه السلام به میان آمد بهتر است سؤال خود را به گونه ی دیگری عرضه بدارم که حقیقتاً دلیل هتک حرمت به ساحت مقدس حسینی و شهادت مظلومانه ی ایشان چه بود؟!

آیا عاملان و مسببان آن از مصادیق آشکار آیات کریمه فوق نیستند که هنگام سخن گفتن تملّق گویی می کردند و بعد از شهادت رسول خدا صلی الله علیه و آله غاصبانه بر امّت اسلام مسلّط شدند و فساد و خون ریزی به راه انداختند و نسل رسول خدا صلی الله علیه و آله را تار و مار کردند و حضرت زهرا سلام الله علیها، تنها یادگار رسول الله را که در حق ایشان فرمودند : خدا به رضای فاطمه راضی شده و به غضب فاطمه غضبناک می شود، همراه با فرزند شش ماهه ی ایشان که رسول خدا او را محسن نام نهادند به شهادت رسانیده و حرمت های الهی را در حق رسول خدا و اهل بیت حضرت شکستند.

براستی چه شد که حرمت ها یکی پس از دیگری شکسته شد و افراد معلوم الحال و  با سابقه زشت و دشمنی با رسول خدا همانند  ابوسفیان و دودمانش از جمله خواهرش ام جمیل که قرآن مجید او را حمالة الحطب  نامیده و در شأنش فرمود: (فی جیدها حبل من مسد[2]) و فرزندش معاویه و دیگر بنی امیه که قرآن مجید آنان را شجره ملعونه معرفی نموده: (والشجرة الملعونة فی القرآن)[3] و در کتابهای  معتبر نزد اهل تسنن از جمله تفسیر طبری جلد ۱۱ صفحه ۳۵۶ و مستدرک حاکم جلد ۴ صفحه ۴۸۰ و غیره نیز بر آن تاکید شده، محراب و منبر رسول خدا صلی الله علیه و آله، جایگاه و جانشینی حضرت را ظالمانه تصرّف و غصب کرده و به خود اجازه هر جسارتی به ساحت مقدس اهل بیت و قربای رسول الله را می دادند؟!

تا آنجا که ابن آکلة الاکباد، (فرزند هند جگر خوار که در جنگ احد، کینه و نفرت خود را با به دهان گرفتن جگر جناب حمزه (عموی رسول الله) و تشویق و آزاد نمودن قاتل او به تاریخ اثبات کرد )، فرزند این هند پلید یعنی معاویه بعد از به راه انداختن جنگ جمل و کشته شدن هزاران انسان، جنگ صفین را علیه نفس و جان پیامبر و باب علم نبوی یعنی صدیق اکبر و فاروق اعظم امیرالمؤمنین علی علیه السلام به راه انداخته و سپس بدعت سبّ و لعن حضرت را در بلاد و ممالک اسلامی مرسوم و علنی می کند.

سبّ و لعن شخصی که قرآن مجید او را نفس و جان رسول خدا صلی الله علیه و آله معرفی کرده و حضرت رسول بنا بر روایت کتاب المستدرک على الصحیحین  جلد ۳، صفحه ۱۳۰ در حق او فرموده:

من سبّ علیاً فقد سبّنی و من سبّنی فقد سبّ الله … و بعد از صفین و شهادت مظلومانه وصی رسول الله و خلیفه بر حق امیرمومنان، با سبط اکبر رسول خدا، سید و سالار جوانان اهل بهشت طبق فرمایش رسول الله یعنی حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام  می جنگد و حضرت را وادار به مهادنه می کند، آن هم بر اساس مفاد آتش بسی که معاویه آن را امضاء نموده تا به همه شروط آن وفا کند، ولی معاویه مفاد آتش بس یاد شده را بر منبر مسجد کوفه زیر پای گذارد و آشکارا می گوید: نامه ی آتش بس و شروط آن مُلغی و آن را زیر پا می نهم و اعلان می نمایم  که جنگ من با شما برای این نبود که نماز بخوانید و روزه بگیرید، بلکه برای این بود که بر شما حکومت نموده و فرمانروا باشم، و سپس امام مجتبی علیه السلام را با توطئه ای شیطانی با زهر جفا به شهادت می رساند و وقتی خواستند حضرتش را کنار جدّ خود یعنی رسول خدا صلی الله علیه و آله به خاک بسپارند، به دستور زن شتر سوار جنگ جمل که خود بانی آن جنگ و فتنه بود، از به خاکسپاری بدن مطهر امام مجتبی علیه السلام در کنار قبر جدش رسول الله  ممانعت نمودند و جنازه آن حضرت را تیر باران کرده و دشمنی خود را با رسول خدا و اولاد طاهرینش که قرآن مجید محبت، مودت و اطاعت آنان را واجب نموده به اثبات رسانیدند، سپس یزید فرزند همین معاویه که به هتک حرمت های الهی معروف بود، سبط دیگر رسول الله و گوشواره عرش خدا را مصیبت زده و به عزای سبط رسول خدا می نشاند.

آری! این ایام که این نامه را به رشته تحریر در می آورم ایامی است که جهان مصیبت زده عزای عاشوراییان بوده و در آستانه اربعین حسینی می باشیم که میلیون ها زائر حسینی اعم از شیعه و سنی ، مسیحی و زرتشتی و ... در تدارک آنند که با پای پیاده از شهرها و کشورهای جهان بسوی کربلای معلی به راه بیفتند  تا در روز اربعین حسینی، بزرگترین تجمع انسانی در کره زمین را در لبیک به مدد خواهی امام حسین علیه السلام به نمایش بگذارند و اربعین مصیبت حسینی را در کربلای معلی (و البته در سرتا سر جهان) به سوگ بنشینند.

مصیبت تسلط نابخردان و شجره ملعونه ی در قرآن و ظالمان و دنباله روان آنان بعد از رسول خدا از یک طرف و از طرف دیگر مصیبت غربت و مظلومیت فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله و مصیبت دردناک طفل شش ماهه ای که از عطش به خود می پیچید و به جای آنکه با جرعه ای از آب سیرابش کنند، تیر سه شعبه ای حواله اش کردند و خواهران او را با تازیانه می زدند و حتی گوشواره از گوششان کشیدند و به غارت بردند تا امام حق را تضعیف نموده و  اسلام حقیقت خود را از دست بدهد … .

حقیقتاً جهان متحیر است که بر یتیمان نواده پیامبرآخرالزمان حضرت حسین بن علی علیهماالسلام چه گذشت که از کربلا  تا شام بر مَرکب های سخت و بی سایبان، گرسنه و تشنه، در سرمای شدید شب ها و گرمای سوزان روزها و در همه حالات نظاره گر سر های بریده پدرانشان بودند، این مصیبت و این بی حرمتی اگر در حق یک فرد معمولی اجرا می شد چقدر جانکاه بود !چه برسد که در حق رسول خدا و اهل بیت حضرت اجرا شده است.

لذا سؤالی که اینجا مطرح می شود آن است که منشاء این همه فجایع که و چه بوده است که کار به آنجا رسید که ظالمان و از خدا بی خبران به خود اجازه دادند چنین بی رحمانه و بدون پروا حرمت اولیای الهی را که علت وجود و سبب خلقت هستند را نادیده گرفته و آشکارا به آنان ظلم کنند؟!

وقتی به معتبرترین کتب نزد شیعه و سنی مراجعه می کنیم، سرمنشاء همه ی اختلافات امت اسلام و تمامی این بی حرمتی ها را محصور به آنان می دانند که پنجشنبه سیاه تاریخ را بوجود آوردند.

پژوهشگران و بزرگان اهل تسنن اگر واقعاً از این اتفاق ناگوار که تاریخ اسلام را لکه دار وسیاه نموده و امت اسلامی را متفرق و به جان هم انداخته مطلع نیستند و این موضوع دردناک را مطالعه نفرمودند و یا از منابع معتبر نزد عامه مطلع نیستند، می توانند این واقعه را در معتبرترین کتاب های نزد خود مطالعه فرمایند تا حق و باطل برآنان آشکار شود.کتاب هایی همانند: صحیح بخاری: جلد ۱ صفحه ۱۲۶و ۱۲۷ حدیث ۱۱۴، صحیح بخاری: جلد ۱ صفحه ۳۶ حدیث ۱۱۴، صحیح بخاری جلد ۴ صفحه ۳۱ حدیث ۳۰۵۳ کتاب الجهاد و السیر، صحیح بخاری  جلد۴ صفحه ۶۶ حدیث ۳۱۶۸، صحیح بخاری جلد ۵  صفحه ۱۳۷ حدیث ۴۴۳۱، صحیح بخاری جلد ۸  صفحه ۶۱ حدیث ۷۳۶۶، تاریخ الطبری جلد ۳ صفحه ۱۹۳، صحیح مسلم جلد ۵ صفحه ۷۵ حدیث ۴۱۲۴، معجم اوسط طبرانی جلد ۵ صفحه ۲۸۸، معجم الزوائد الهیثمی جلد ۹ صفحه ۳۴، کنز العمال متقی هندی جلد ۵ صفحه ۶۴۴، طبقات ابن سعد جلد ۲ صفحه ۲۴۳، مسند احمد جلد ۳ صفحه ۲۴۳، مسند احمد صفحه ۲۹۳، تاریخ کامل ابن اثیر جلد ۲ صفحه ۳۲۰، فتح الباری ابن حجر عسقلانی  جلد ۸ صفحه ۱۰۱، کشف الغمه جلد ۲ صفحه ۴۷  و … .

آری! عاشورا و حرمت شکنی های آن و حرمت شکنی های خاندان وحی و رسالت، و بیت شریف امامت و ولایت، همه و همه منشأش همانجایی است که حرمت رسول خدا صلی الله علیه و آله را از بین بردند، اکابر علمی جهان اسلام،بلکه دانشمندان تاریخ شناس، عاشورا را نتیجه آن بی حرمتی علنی به ساحت مقدس نبوی که قرآن مجید درباره حضرتش می فرماید: (ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی )[4]و نسبت هذیان دادن به وحی، و زمینه سازی کردن برای سقیفه و مصادره فدک از حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها و غصب خلافت از امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام که لباس خلافت و ولایت را خدای متعال به او عنایت نموده و در قرآن مجید فرموده: (انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزکوة و هم راکعون)[5] که شیعه و سنی اتفاق دارند که منظور قرآن مجید  امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام اند و سپس پایه ریزی همه ی اختلاف ها، فرقه گرایی ها، بی حرمتی ها، ظلم ها، و بی عدالتی ها تا به امروز شدند.

جناب مولوی!

منشاء تمامی مصائب تاریخ را یادآور شدم و حال کمی تامل فرمایید که آیا عزاداری سیدالشهدا علیه السلام سبب خروج اهل سنت از آیینشان می شود یا خیر؟! اگر به سنت نبوی عمل می کنید ، بدانید که رسول خدا صلی الله علیه و آله بارها بر سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام گریستند که در بسیاری از متون شیعه و سنی درج شده است.

این نامه  را غنیمت می شمارم و با کمال ادب و خضوع از حضرتعالی و تمامی مولوی ها و عزیزان اهل سنت ، خصوصاًجوانان حسینی سنی مذهب دعوت می کنم که روزهای باقیمانده به اربعین حسینی را به روزهای وحدت و انسجام اسلامی تبدیل کنند و همراه با پیروان سایر ادیان الهی به اقیانوس بی کران رحمت واسعه حسینی بپیوندند و از آنجایی که اسلام خود را مدیون خون سرخ حسینی می داند ، به پاس ایثار و از خودگذشتگی آن امام همام و بزرگداشت و ارج نهادن به مقام شامخ سبط پیامبر ،همزمان با اربعین حسینی، با حضور وحدت بخش خود در بی نظیرترین همایش سالانه و بزرگترین تجمع بشری در کربلای معلی بار دیگر وحدت و انسجام مسلمین را به رخ جهانیان بکشانیم و آرزوی دیرینه رسول خدا صلی الله علیه و آله را در چنگ زدن به ریسمان محکم الهی محقق سازیم.

در خاتمه خدای متعال را بر این موهبت بزرگ، توفیق هدایت و دعوت به ضروری ترین مسئله جهان اسلام یعنی وحدت اسلامی که فرمان خدا و دستور قرآن و سفارش رسول خدا صلی الله علیه و آله که در حدیث متواتر و غیر قابل انکار نزد همه مسلمین آمده، شکر گذاری نموده و سر تعظیم فرود آورده و آیه کریمه قرآن را به زبان متبرک و تلاوت می کنم: (الحمدلله الذی هدانا لهذا وما کنا لنهتدی لولا ان هدانا الله) صدق الله العلی العظیم، والسلام علی المرسلین، والحمدلله رب العالمین.
 
امیری سوادکوهی ـ 21 محرم الحرام 1436 هجری قمری
قم المقدسه (عش آل محمّد علیهم السلام)

[1] بقره ـ ۲۰۴ الی ۲۰۶
[2]  مسد ـ آیه ۴ و ۵
[3]  اسرا ـ آیه۶۰
[4] النجم ۳ و ۴
[5] ؛ مائده ـ ۵۵