دانلود نرم افزار عاشورا تا ظهور
(بسم الله الرحمن الرحیم)
ماجرای اسلامآوردن یک بانوی مسیحی/ دوقلوهای مبلغ قرآنی+عکس
به گزارش فرهنگ نیوز ، از دوران راهنمایی علاقه زیادی به تحصیل در علوم حوزوی داشت، اما به سفارش پدر و مادرش بعد از اتمام دروس متوسطه همراه با برادر دوقلویش وارد حوزه علمیه اصفهان میشود. اما مدتی نمیگذرد که اشتیاق آنها به حفظ قرآن کریم باعث میشود که چند ماهی تحصیل را تعطیل کنند و با همیاری هم در مدت کوتاهی کل قرآن را حفظ شوند، به لطف قرآن کریم سطوح مقدماتی و سطح دو حوزه را در مدت شش سال به پایان میرساند و در همین اثنا نهجالبلاغه را حفظ میکنند.
برای شرکت در دروس سطح خارج وارد شهر مقدس قم میشوند؛ یکی وارد گرایش امامت و مهدویت و دیگری به گرایش تفسیر قرآن روی میآورد.
ابوالفضل جعفریپور یکی از دوقلوها، هم اینک مسئول پاسخگویی مرکز تخصصی نماز است، وی برای تبلیغ معارف الهی به سراسر کشور و حتی برخی کشورهای منطقه رفته است، خاطراتی را بازگو میکند که جای بسی تأمل است:
*در ابتدا خودتان را معرفی میکنید؟
-ابوالفضل جعفریپور متولد 7 تیر 1361 در خمینیشهر اصفهان هستم، بعد از مقطع راهنمایی با تشویق پدر و مادر و علاقهای که خودم به علوم دینی داشتم میخواستم با مقطع سیکل وارد حوزه شوم، ولی با مشورت خانواده و کسانی که خودشان طلبه بودند، مصمم شدیم با دیپلم ادبیات و علوم انسانی وارد حوزه شویم.
در آن زمان رسم بر آن بود که با سیکل وارد حوزه شوند، ولی به سبب اینکه نگرش افراد در مقطع دبیرستان تغییر میکند، ما مصمم شدیم دیپلم را بگیریم و به همراه اخوی بزرگوار در سال 1378 وارد حوزه علمیه شدیم، یک سال در حوزه علمیه درس خواندیم و سال بعد در مؤسسه جامعةالقرآن به مدت 5 ماه و 5 روز قرآن کریم را حفظ کردیم.
*چند تا خواهر و برادر هستید؟
سه برادر و پنج خواهر
*اسم برادر دوقلویتان چیست؟
- محمد جعفریپور
*کدام یک بزرگتر هستید؟!
بنده
دوقلوهای مبلغ قرآنی اصفهانی و روش منحصر به فرد آنها برای حفظ آیات الهی!
*رمز موفقیت در حفظ قرآن کریم آن هم در این مدت کم چی بود؟
-رمز موفقیت بنده این بود که در امر حفظ قرآن هممباحثهای همچون اخوی داشتم و روزانه ما 10 ساعت قرآن حفظ میکردیم و روزی 10 جزء قرآن را مرور میکردیم.
البته وقتی وارد حوزه علمیه الهادی اصفهان شدیم، به برکت حفظ قرآن کریم استعداد حافظه ما مضاعف شد و توانستیم در مدت شش سال سطح را تمام کنیم، یعنی 10 سال حوزه را در شش سال گذارندیم و بعد از آن وارد درس خارج آقای مظاهری و موسویدرچهای در اصفهان و پس از آن وارد حوزه علمیه قم شدیم.
در اصفهان در مقطع کارشناسی فقه و اصول وارد شدیم و در حوزه علمیه قم کارشناسی ارشد امامت و مهدویت به پایان رساندم، بعد از آن طی دوره تخصصی نماز جزو پژوهشگران و مدرسین مرکز تخصصی نماز شدم و هم اکنون در مرکز تخصصی نماز مشغول پژوهش و عضو شورای پژوهش و آموزش هستم.
*درباره شیوه و روش حفظ قرآن خودتان توضیح میدهید؟
-درباره روش حفظ قرآن کریم یکی از روشهای مؤثر برای ما ایرانیان، روش هفت ساعت و هفت روز است؛ یعنی برای اینکه یک مطلب در حافظه کوتاه مدت انسان جای بگیرد، لازم است هفت ساعت آن را تکرار کنیم، قرآن کریم را باز میکنیم، سه کلمه از قرآن کریم را میخوانیم، «الله ولی الذین...» پنج مرتبه تکرار میکنیم، با نگاه از روی آیه قرآن تا حافظه تصویری شکل بگیرد و بعد از آن قرآن را میبندیم، دو مرتبه تکرار میکنیم، قرآن را باز میکنیم، یک کلمه اضافه میکنیم «الله ولی الذین آمنوا ...»، سه مرتبه تکرار میکنیم و بعد از آن قرآن را میبندیم، همین طور یک کلمه یک کلمه اضافه میشود.
در مورد حفظ قرآن یکی مسأله زمان است، اگر امروز ساعت شش صبح حفظ کردیم، فردا هم همین ساعت حفظ کنیم، ذهن ما فعال میشود که در این ساعت قرآن کریم را فرا بگیرد و ذهن ما در این ساعت فقط قرآن کریم را یاد میگیرد.
مسأله دوم مقدار حفظ و مسأله دیگر مقدار زمان حفظ است، اگر از 45 دقیقه بیشتر شد؛ در ابتدای کار نه تنها مفید نیست، بلکه به انسان ضرر میزند، حد نرمال ما ایرانیها در یادگیری 45 دقیقه است و این چیزی است که به لحاظ کارشناسی ثابت شده است، حال در مدت 45 دقیقه، نصف یا یک صفحه حفظ کردید، مهم نیست، مهم این است که آیات را حفظ کرده باشید.
در روزهای اول و تا یک ماه اول نصف صفحه میشود، بعد از آن هر چه میزان یادگیری انسان بالا برود، آیات و کلمات قرآن تکراری میشود که تا سوره مبارکه اعراف اگر کسی حفظ کند، دیگر بقیه قرآن تقریباً دو سوم تکراری است و تنها یک سوم کلمات جدید دارد، طبق فرمایش رسول اکرم(ص) خواندن قرآن موجب تقویت حافظه انسان میشود.
راهکارهای تقویت حافظه
*همزمان با خواندن دروس حوزه، قرآن را حفظ کردید؟!
- نه! همه کارها تعطیل شده بود، فقط کار ما حفظ قرآن بود که از صبح شروع میکردیم و تا اذان مغرب هم ادامه داشت، صبح دوباره همین برنامه ادامه مییافت، البته پشتکار خیلی مهم است، توصیه میکنم دوستداران حفظ اول مصمم شوند، اراده خود را قوی کنند، که در عین حال کاری بسیار آسان و ظریف است.
همچنین باید در این مدت نسبت به تقویت حافظه هم توجه کنند، یکی از چیزهایی که مغز انسان به آن نیاز دارد گلوکز است، لذا با خوردن شیرینیهای طبیعی مانند عسل، خرما، شیر، کندر (که در روایات داریم) به تقویت حافظه خود کمک کنند، همچنین خواندن قرآن کریم و برخی مواد غذایی مانند گوشت گردن گوسفند هم در این مهم مؤثر است، به گونهای که در روایات ذکر شده است پیامبر اکرم(ص) گوشت گردن گوسفند را میل میکردند یا به فرموده امام صادق(ع) خوردن 21 عدد مویز ناشتا تا هفت روز موجب تقویت حافظه انسان میشود.
مسأله دیگر اینکه حفظ قرآن کریم تا هفت روز باید ادامه پیدا کند، به عبارتی دیگر هفت روز زمان میبرد که وارد حافظه بلندمدت شود، بنابراین حفظ اولیه خیلی مهم است، اگر انسان خوب حفظ کند و به مرور یک جز یا حتی نیم جزء را دوره کند، دیگر از حافظهاش پاک نخواهد شد.
* زیر نظر کدام استاد قرآن را حفظ کردید؟
-آقای سلیمانیان، ولی آقای سلیمانیان با روش نوار و تکرار آیات کار میکردند، ما که دیدیم روش مؤسسه برای ما کافی نیست، خودمان دو نفری به حفظ قرآن پرداختیم، رمز موفقیت در حفظ قرآن این است که 2 نفر باشند، یعنی همبحث داشته باشند که یکدیگر را تشویق کنند، این عامل مؤثری است برای اینکه انسان هم قوی حفظ کند و هم سرعت بالایی برای حفظ داشته باشد.
دوقلوهای مبلغ قرآنی از سمت چپ؛ ابوالفضل و محمد جعفریپور و دوقلوهای عراقی (حسن و حسین) در آغوش آنها
برای حفظ قرآن، قل قرآنی داشته باشید!
*حالا اگر همبحث و قل نداشته باشند، چه کار کنند؟!
-مهم دوقلو بودن نیست، ببینید یکی از خصوصیات حوزه وجود هممباحثه است که در دانشگاه این طوری نیست، چون همان خواندن تنها مهم نیست و بیان برای دیگران موجب رشد انسان میشود و باعث میشود در حافظه بماند.
*پس در واقع دنبال یک قل قرآنی بگردند!
-بله! به شرطی که هر دو علاقهمند و مصمم برای حفظ قرآن کریم باشند، نمیگویم الزاماً این باشد میخواهیم بگویم اگر میخواهند سرعت بالا داشته و موفق شوند، لازمهاش این است.
بااین وجود انسان میتواند با افرادی که داخل خانواده هستند، حالا الزاماً هم لازم نیست طرف مقابل حفظ کند، اینکه کسی باشد که حفظ را تحویل بگیرد، یعنی اهمیت قائل باشد و پدر و مادر و خواهر خانواده مصمم باشد و به عنوان یک معلم همه تکالیف را چک کند.
*نهجالبلاغه را با هم حفظ کردید؟
-به همراه اخوی با همان روش مباحثه حفظ کردیم، ولی با آن سرعتی نبود که برای حفظ قرآن داشتیم، زیرا همزمان با تحصیل دروس خارج فقه و اصول حوزه بود و به همین جهت یک مقداری به طول انجامید.
*چه مقدار طول کشید؟
-حفظ نهجالبلاغه سه سال طول کشید.
*شما میان خویشاوندانتان روحانی داشتید، یا همان علاقه شخصیتان عامل ورود شما و دیگر برادرتان به حوزه شد؟
-ورود ما به حوزه از روی علاقه بود، ولی مرحوم پدر اصرار داشت که تشخیصمان درست باشد، چون بعد از اتمام دبیرستان خیلی افراد به دانشگاه گرایش پیدا میکردند، البته کسانی که همراه ما بودند و در همان دوره راهنمایی ابراز تمایل به حوزه میکردند، بعدها وارد دانشگاه شدند، اما من و اخوی بعد از اخذ مدرک دیپلم وارد حوزه شدیم.
خواهرزاده اولین شهید روحانی انقلاب هستم
*پس شما در بستگانتان روحانی نداشتید؟!
-چرا! سه نفر از داییهای بنده از روحانیون بودند که بزرگترین آنها مرحوم شهید سیداحمد دیباجی هست که 18 فروردین 58 در تهران، خیابان شهید دیباجی کنونی به همراه فرزندشان سیدمحمد و سیدعلی به شهادت رسیدند، وی در نجف بود، ولی بعد از انقلاب به سبب علاقهای که به مرحوم امام(ره) پیدا کرده بود، به ایران آمد و در مسجدی که به اسم مسجد مهدیه شده است، مشغول به تبلیغ شد و به شهادت رسید، در واقع اولین شهید روحانی انقلاب مرحوم دیباجی بود.
دایی دیگر ما رئیس دانشکده الهیات مرحوم سیدرضا دیباجی بود، قبل از انقلاب رئیس دانشگاه جندی شاپور دانشگاه شهید چمران امروزی اهواز بود.
سیدابوالقاسم دیباجی دیگر دایی ما هم اکنون نماینده آیتالله سیستانی در کویت هست، با اینکه در خانواده خود روحانی داشتیم، منتها به گونهای نبوده است که به خاطر تأثیرپذیری از آنها باشد، با این وجود علاقه پدر و مادرم هم برای ورود ما به حوزه خودش یک محرک اصلی بوده است.
لزوم توجه طلاب و روحانیون به بسترهای تبلیغ در فضای مجازی/ شرط موفقیت طلاب در خارج حفظ قرآن کریم است
*برای تبلیغ کجا فعالیت داشتید؟
-به غیر از طرحهای معراج، مفتاح و محراب که برای مرکز تخصصی و به سراسر کشور رفتهام، در فضای مجازی پاسخگوی مسائل دینی هم هستم، در فیسبوک فارسی هم کار تبلیغ دین را انجام میدهم، در فضای مجازی با مناظره و مباحثه با مسیحیان الحمدلله موفق شدیم برخی افراد را در همین ایران خودمان جذب اسلام کنیم، میخواهم بگویم از این فضا نباید غافل بود، حالا که موقعیت برای تبلیغ دین ایجاد شده است، توصیه میکنیم که طلاب عزیز هم استفاده کنند.
در شرایط کنونی صرف وبلاگنویسی مهم نیست، بلکه طلاب باید با جامعه در تعامل باشند و حرف آنها را بشنوند، بفهمند، هضم کنند و پس از آن متناسب با سؤالشان پاسخ دهند، این روش خیلی در مکتب اهل بیت(ع) پررنگ است که هر شاخصی را متناسب با میزان درک خودش پاسخ میدادند، پیامبر(ص) فرمودند: ماپیامبران مأمور شدیم که به میزان عقول مردم با آنها صحبت کنیم.
در کشورهای اسلامی مانند سوریه، عربستان سعودی هنگامی که با اهل سنت و حتی سلفیه روبرو شدم، به این یقین رسیدم که مکتب پویای تشیع سؤالی بدون جواب ندارد، منتها لازمهاش این است که طلاب و رحانیون یک مقدار مسلط به قرآن کریم باشند و انسان وقتی با حفظ قرآن کریم جلو میرود، در مناظره برنده میشود.
به عبارتی دیگر یکی از رمزهای موفقیت اهل سنت حفظ قرآن است، بنابراین توصیه میکنیم طلاب حوزههای علمیه که حتی حفظ ترتیبی قرآن را نمیتوانند انجام دهند، حفظ موضوعی داشته باشند، اگر روزانه یک آیه قرآن حفظ کنند، در آخر سال 365 آیه را حفظ کرده اند
حسان عبدالمنان قرآن را به صورت موضوعی با نام «معجم الموضوعی لایات القرآن الکریم» جمعآوری کرده که توسط انتشارات دارالعلم چاپ شده است، این کتاب در این زمینه خیلی مؤثر است، در واقع بچه شیعه با حفظ موضوعی قرآن میداند که اعتقاد خودش کجای قرآن کریم آمده است و در نتیجه آن از اعتقادات دفاع کند.
* اخوی شما هم در مرکز تخصصی نماز است؟
- خیر! ایشان در حوزه تفسیر قرآن کریم فعالیت میکنند.
دوقلوهای اصفهانی مراسم خطبهخوانی در غدیر را اجرا میکنند/ سنت حسنه خطبهخوانی غدیر احیا شود
*به مناسبت عید غدیرخم در اصفهان مراسم خطبه خوانی دارید، چند سالی است که این کار را انجام میدهید؟
-خطبهای که پیامبر اکرم(ص) در کنار آبگیر غدیر ایراد فرمودند به خطبه «غدیریه» معروف است که در کتابهای حدیثی مانند احتجاج شیخ طبرسی وبحارو ... نقل شده است، در روز عید غدیر خم دکوراسیون غدیر چیده میشود و ما هم همانند آنچه در روایت آمده است، از حفظ اجرا میکنیم و مسلماً هر چیزی به روش تصویری انجام شود ماندگاریش در مخاطب بیشتر است.
در شب و روز عید غدیر در اصفهان وشهرهای اطراف اجرا کردیم، استقبال از این مسأله زیاد است و برای فرهنگسازی شبیهسازی خطبه غدیر نیاز به افراد زیادی داریم که خطبه را حفظ باشند و بهتر است که خانوادهها فرزندانشان را به این امر تشویق کنند و ما هم اکنون با برگزاری کلاس حفظ خطبه بیش از 50 حافظ خطبه در اصفهان داریم.
از سال 80 به همراه اخوی خطبه غدیریه پیامبر اکرم(ص)، خطبه امام سجاد(ع) در شام و خطبه فدکیه حضرت زهرا(س) را اجرا کردیم.
هنگامی که ائمه جماعت مدینه از دست مبلغ ایرانی عصبانی میشود
*خب! در این قسمت از خاطرات تبلیغیتان برایمان میگویید؟
-در سفرهای داخلی و خارجی برای هر مبلغ دینی یکسری اتفاقها میافتد که همه اینها خاطرهانگیز است، از کشور سعودی شروع کنم، همان طور که گفتم رمز موفقیت مبلغان ما در مواجهه با فرقههای دیگر مذاهب دیگر تسلط به آیات قرآن است و از آنجایی که به فرموده مقام معظم رهبری به 10 میلیون حافظ نیاز داریم، لازمهاش این است که از طلاب شروع کنیم که الحمدلله گامهای مهمی برداشته شده و قرار است در طول 10 سال با برنامهریزیهای انجام شده طلبههای ما حافظ کل قرآن کریم شوند.
یکی از خاطرات بنده مربوط میشود به گفتگو با یکی از ائمه جماعات مدینه که در مسجدالنبی رخ داد، در این گفتوگو هر چه راجع به غدیرخم و خطبه غدیر -که کامل حفظ بودم و با با لهجه فصیح عربی خواندم- میگفت «والله لا ادری والله لا ادری» یا واقعاً نمیدانست، میپرسید خم کجاست؟ یا کتمان میکرد! تا اینکه بحث را به سمت آیه تطهیر بردم، پیش خودم گفتم: اینجا آخر خط است، باید پیاده بشوی!
در ابتدا گفتم: ای بزرگوار! شما عرب هستی و من عجم هستم، شما نسبت به من به زبان قرآن بیشتر آشنا هستی.
در پرانتز بگویم: همانطور که میدانید اهل سنت همگی اتفاق دارند که این آیه تطهیر مخصوص اهل بیت(ع) نیست، مخصوص پنج تن آل کسا نیست، بلکه زنان پیامبر(ص) را شامل میشود- اهل بیت پیامبر(ص) هم شامل همسران حضرت هم میشود- وقتی آیه را خواندم بسیار تعجب کرد، فهمید من میخواهم چه بگویم، چون در زبان عربی اگر زنان جمعیتشان بیشتر از مردان باشد، فعل به صورت مونث آورده میشود و اگر کمتر از مردان باشند، فعل به صورت مذکر میآید، اینجا بود پس از یک ساعت و 20 دقیقه مناظره این استاد ما چهرهاش برافروخته شد و با تندی گفت: از جا بلند شو، «قم! قم!» و در نهایت محل را ترک کرد.
بنابراین اگر مسلط به قرآن کریم باشیم، هیچ وقت در مناظره شکست نمیخوریم، بارها مشاهده شده افرادی وارد مباحثه با علمای سعودی میشوند، چون تسلط به قرآن کریم ندارند و در این شرایط مردم آنها را نگاه میکنند، وجهه خوبی نخواهد داشت.
یک خاطره خوش ما مربوط به جوانی از اهل یمن بود، وقتی با او صحبت کردم - البته او خیلی جستجوگر بود و خودش جلو آمد- بحث تحریف قرآن از سوی شیعه و دشنام به صحابه را مطرح کرد! من هم در جواب گفتم: ما همان قرآنی را میخوانیم که شما میخوانید، همچنین در مکتب شیعه لعن هست، اما سبّ نیست، وقتی فهمید حافظ قرآن کریم هستم بسیار مسرور شد، با این وجود یکی از اتهاماتی که اکنون به شیعیان میزنند، این است که آنها اعتقاد به نبوت حضرت علی(ع) دارند! من هم به این جوان یمنی گفتم که این گونه نیست و امیرالمؤمنین(ع) جانشین پیامبر(ص) است.
عدم باور درست به معاد مانع خشوع انسان به اطاعت الهی میشود
*در خصوص فعالیت داخل کشور هم خاطرهای به ذهنتان میرسد؟
-در حوزه داخلی اعتقادم بر این است که بر اساس آیات قرآن اگر ایمان شخص به توحید و معاد درست شود، فرد به خوبی جذب آموزههای دینی میشود، خداوند متعال در آیه 45 سوره بقره میفرماید: «وَاسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ وَإِنَّهَا لَکَبِیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخَاشِعِینَ»، نماز خواندن سخت است، باید از خواب و کار و مشغلهات به خاطر نماز بزنی، بنابراین مسأله نماز به اعتقاد به معاد گره خورده است، «الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاَقُوا رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَیْهِ رَاجِعُونَ»؛ همان کسانى که مىدانند با پروردگار خود دیدار خواهند کرد و به سوى او باز خواهند گشت.
پس نماز برای شما سنگین است تا زمانی که به خشوع برسید، زمانی به خشوع خواهید رسید که باور شما نسبت به معاد ایجاد شود، متأسفانه در بحث توحید و معاد کم کار کردیم.
شخصی میگوید: من نماز نمیخوانم! باید گفت: مگر خداوند به نماز ما نیاز دارد، این شخص مشکل توحیدی دارد، مسأله نماز برای او جا نیفتاده است، در حالی که نماز به خاطر زندگی برزخی و حیات طیبه انسان تشریع شده است، نه اینکه خداوند به نماز ما احتیاج داشته باشد. همه مردم دنیا همانند ابوجهل شوند یا همانندسلمان فارسی، برای خداوند هیچ فرقی نمیکند این را باید یقین کرد
یا وقتی بحث حکمت خدا برای یک جوان جا نمیافتد، دست از یکسری مسائل عملی مانند حجاب، نماز و روزه بر میدارد، در ماه رمضان علناً روزه خواری میکند، این ناشی از ضعف اعتقادی به توحید و حکمت خداوند است.
باید هضم کرد که خداوند تمام دستوراتش بر اساس حکمت است، بر اساس حکمت است که فرمود: گوشت خوک حرام و گوشت گوسفند حلال؛ چون یعنی برای خدا فرق نمیکند همه گوشت خوک بخورند یا گوشت حلال.
فکر میکنیم جامعه از لحاظ اعتقادی رشد کرده است، نه این گونه نیست، بلکه جامعه به لحاظ علمی رشد کرده است و از لحاظ اعتقادی رشد چندانی نداشته است، حتی رو به انحطاط، ضعف و زوال است، شما میبینید وقتی عرفانهای نوظهور پدید میآید عده زیادی جذب میشوند، این نشان از ضعف اعتقادی انسانهاست.
ماجرای گرویدن یک بانوی مسیحی به شیعه
اما درباره خاطره داخلی! راجع به این شیعه شدن یک شخص مسیحی است، به روش قرآن کریم با ایشان گفتوگو کردم، گفتم: شما مسیحی هستی، چرا یهودی نیستی؟ گفت: دین مسیحیت بعد از یهودیت آمده است، گفتم: دین اسلام هم بعد از مسیحیت آمده است، خب باید بپذیرید. گفت: حاجآقا اسلام سخت است، باید نماز بخوانیم، حجاب رعایت کنیم.
گفتم: صبر کن! اسلام دوبخش دارد، یک اسلام نظری و یک اسلام عملی، اسلام نظری که شما وارد توحید میشوید که خدا یکتاست، این خیلی تفاوت میکند که شما با این اعتقاد و باور از دنیا بروید که شریک برای خدا قائل شوید، بگویید: «ان الله ثالث ثلاثه»! خدا سومی از سه تاست؛ پدر(خدا) و پسر(حضرت عیسی) و روح القدس (جبرئیل) یا اعتقاد به اینکه خدا یگانه است، قرآن آخرین کتاب آسمانی است و کاملتر از انجیل است، رسالت حضرت محمد(ص) کاملتر از حضرت عیسی(ع) است.
گفت: از کجا معلوم که دین اسلام کامل باشد؟
در پرانتز این مطلب را بگویم یکی از مسائلی که روی آن کم کار کردیم، در خصوص آداب زندگی فردی و اجتماعی از منظر اسلام است، روایات فراوانی علامه مجلسی در کتاب العشره «بحارالانوار» جمعآوری کرده که اهل بیت(ع) فرمودند: خوردن شما اینگونه باشد، رفتار فردی و اجتماعی این گونه باشد، حتی سر سفره نشستن، مسافرت رفتن و .... این موارد مطرح شده است. وقتی زیباییهای اسلام بیان شود، کامل بودن آن مشخص میشود که این دین برای تمام شؤون زندگی انسان برنامه دارد.
گفتم بهترین راه مقایسه است، من به ایشان کتاب «بهشت اخلاق» استاد نیلیپور در خصوص آداب و رفتار اسلامی کتاب «حلیة المتقین» علامه مجلسی و نهج البلاغه را معرفی کردم، به او گفتم: حالا همه را لازم نیست مطالعه کنید، من قرآن، انجیل، تورات و زبور را خواندم، شما هم بخوانید، ببینید کدام آموزهها به عقل و فطرت شما نزدیک است، دو سه هفتهای طول کشید و بالاخره پاسخ داد که بله! من شیعه شدم، به سبب اینکه واقعاً میبینم مکتب شیعه از لحاظ آداب زندگی دنیوی و اعتقادات اخروی خیلی غنی است.
* مشکل نوع نگاه این شخص مسیحی چی بود؟
مشکل نگاه کردن به عمل مسلمانان بود، اینکه مسلماننماها به اسم اسلام یک عمل اشتباهی را انجام میدهند، این باعث میشود دیگران نسبت به دین بدبین شوند، بنابراین باید خیلی مراقب باشیم. امیرالمؤمنان(ع) میفرماید: «ان دین الله لا یعرف بالرجال، بل بایة الحق، اعرف الحق تعرف اهله...»، همانا دین خدا به وسیله اشخاص و مردان سرشناس شناخته نمیشود، بلکه به نشانهها و آیات الهی شناخته میشود، بنابراین دستورات و نشانههای حق را بشناس تا در شناخت صاحبان حق گمراه نشوی.
بنابراین دین خدا با من روحانی شناخته نمیشود، با عمل مسلمانان حتی دانشمندان شیعه شناخته نمیشود، بلکه باید حق را شناخت، هر انسانی ممکن است اشتباه بکند، تنها دوچیز که اشتباه ندارند، قرآن و عترت، باید ما به این درک برسیم که اسلام با عمل یک مسلمان شناخته نمیشود، اگر قوانین، رفتار و عمل ضد اسلامی درجامعه دیدید ربطی به اسلام ندارد، خیلی واضح و روشن است. خیلی مواقع شده است به یک جوانی که در نماز سست است، میگوییم جوان نماز برای رشد خود انسان است، میگوید ای بابا حاج آقا! وقتی بعضی مسئولین به مردم دروغ میگویند، تو انتظار داری ما نماز بخوانیم، من هم در جواب میگویم: این چه منطقی است! وقتی توضیح داده میشود، میپذیرد که عمل آنها ربطی به اسلام ندارد.
اگر روی ریشهها کار کنیم و با ملایمت و ملاطفت همراه با زبان نرم سخن بگوییم، در جذب افراد موفق خواهیم بود، همان گونه خداوند متعال خطاب به پیامبر(ص) میفرماید: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ»؛ به سبب رحمت خداست که تو با آنها این چنین خوشخوی و مهربان هستی، اگر تندخو و سخت دل میبودی از گرد تو پراکنده میشدند، بنابراین این اخلاق پیامبر(ص) است که مردم را جذب دین میکند.
مسأله سوم این است که باید به اندازه عقل مردم سخن گفت، در واقع این بحث چهره به چهره جواب میدهد و در صورتی که به اندازه عقول مردم صحبت کنیم، موفق خواهیم بود.
گامهای عملی که انسان را به سوی سعادت سوق میدهد
* و صحبت پایانی....
- من کسی نیستم بخواهم توصیه کنم، آنچه در این دنیا داریم میبینیم، مظلومیت شیعه است، خانوادهها نسبت به مسائل دین حساس باشند، نسبت به مسائل عبادی دینی فرزندانشان حساس باشند، مخصوصاً «نماز» به عنوان محور توجه داشته باشند که در قرآن تنها عامل بازدارنده از گناه نماز معرفی شده است.
امام علی(ع) در نامه 27 نهج البلاغه به فرماندار مصر مینویسد: -اگر میخواهی فرمانده خوبی باشی، رئیس جمهور خوبی باشی، رهبر خوبی باشی- «بدان که همه اعمال تو، تابع نماز است»، بنابراین اگر در مکتب تشیع زندگی میکنیم یا پیرو اهل بیت(ع) هستیم، برای رشد و حیات طیبه در عالم برزخ به یکسری اعمال عبادی نیاز داریم.
یکی از چیزهایی که انسان را رشد میدهد این است که انسان دائمالوضو باشد، بسیار بد است که یک بچه شیعه برخلاف مکتب اهل بیت(ع) حرکت کند، این یکی از گامهای عملی است.
در زندگی اهل بیت(ع) خیلی چیزها خیلی راحت است، یک هفته و ده روز زمان میخواهد تا برای انسان ملکه شود، یک مقدار تقصیر رسانه است که تبلیغ نمیکند و یک مقدار هم تقصیر خودمان است، زیرا دوست داریم که دیگران برای ما بازگو کنند، در حالی که باید مطالعاتمان را در زمینه دینی بالا ببریم.
دانلود مستند عمامه های انگلیسی (قسمت دوم)
بسم الله الرحمن الرحیم
برخی سوالات مطرح شده توسط گروهی از مومنین در نوشتار ذیل بیان شده که باختصار پاسخ میدهیم .
سوال اول : انتقام نگرفتن حضرت علی علیه السلام از قاتلان عثمان آیا متضاد با عصمت ایشان نیست ؟
پاسخ : سلام علیکم . جواب این سوال از منظر عقیده شیعه کاملا مشخص است زیرا امیرالمومنین
علیه السلام بواسطه مقام امامت و مقام عصمت ، هر عملی که انجام بدهند
مطابق حق و حقیقت بوده و برای شیعیان حجت است و لذا این عملکرد ایشان نشان
میدهد که عثمان هرگز مظلومانه کشته نشد و با اینکه بر اساس مدارک خود اهل
تسنن امیرالمومنین علیه السلام او را از اعمال غلط در حکومت داری اش نهی
میکردند ، ولی عثمان خودسرانه به کارهایش ادامه داد و لذا توسط همانهایی که
به ایشان ظلم شده بود و حتی قرار بود کشته شوند ، کشته شد . ما در سلسله مقالات « قاتلان عثمان چه کسانی بودند » به نام گروهی از قاتلان او اشاره کرده ایم .
از
منظر عقیده اهل تسنن نیز اطاعت از ولی امر واجب و عدم اطاعت از او مساوی
کفر است . امیرالمومنین علیه السلام بعنوان خلیفه چهارم این قوم بوده و لذا
اطاعت از ایشان در همه حال بر این قوم واجب است و هرگونه اشکال به
امیرالمومنین علیه السلام یعنی انهدام عقیده آنها به بحث خلافت و اطاعت از
اولی الامر زیرا به همان دلیلی که اطاعت از ابی بکر و عمر در نزد آنها واجب
بوده و اجازه هیچ اعتراضی به آنها نیست ، اطاعت از امیرالمومنین علیه
السلام بعنوان خلیفه چهارم آنها نیز واجب و اذن هیچ اعتراضی نیست .
جالب است که عبدالعزیز دهلوی در تحفه اثناعشریه ص 231 به این شبهه زنگرده هم کیشانش این چنین پاسخ میدهد :
و
عبارت « قتله الله وانا معه » از قبل توریه بود که بنابر ضرورت بعمل آورد
مثل « هذه اختی » در حق حضرت ساره که از حضرت ابراهیم سر زد و آن ضرورت خود
بلوا و فتنه و فساد از قاتلان عثمان بود در لشکر بلکه خوف آن بود که قصد قتل حضرت امیر نمایند .
پس
بر اساس عقیده اهل تسنن نیز احتمال کشته شدن امیرالمومنین علیه السلام
توسط قاتلان عثمان هم بود ! آیا این ترس و تقیه یعنی نداشتن عصمت ؟!
فصل الخطاب در رد این شبهه را سخن ابن عمر قرار میدهم که گفت :
أخبرنا إسماعیل بن مسعود قال حدثنا خالد عن شعبة عن أبی إسحاق عن العلاء قال سأل رجل بن عمر عن عثمان قال کان من الذین تولوا یوم التقى الجمعان فتاب الله علیه ثم أصاب ذنبا فقتلوه وسأله عن علی فقال لا تسأل عنه ألا ترى منزله من رسول الله صلی الله علیه وسلم
مردی از ابن عمر در مور عثمان سوال کرد . ا پاسخ داد : او از کسانی بود که در روز (احد) دو گروه با هم روبرو شدند پس خداوند او را آمرزید و سپس مرتکب گناهی شد (و لذا) او را کشتند.
آن مرد در مورد علی (علیه السلام) از ابن عمر سوال کرد و او پاسخ داد: در مورد او هیچ سوالی نپرس ! آیا منزلت او نسبت به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را نمی بینی ؟
السنن الکبرى ، ج 5 ص 137
رقم 8489 ، اسم المؤلف: أحمد بن شعیب أبو عبد الرحمن النسائی الوفاة: 303
، دار النشر : دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 - 1991 ، الطبعة : الأولى
، تحقیق : د.عبد الغفار سلیمان البنداری , سید کسروی حسن
سند
روایت معتبر است و روایت معنعنی که شعبه از ابواسحاق نقل نماید حمل بر
سماع میشود و این قاعده ای است که ابن حجر عسقلانی بر آن تصریح دارد.
طبقات المدلسین ، ص 58 ، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی الوفاة: 852 ، دار النشر : مکتبة المنار - عمان - 1403 - 1983 ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : د. عاصم بن عبدالله القریوتی
واقعا این وهابیونی که ادعای پیروی از سلف صالحشان را دارند چرا از ابن عمر یاد نمی گیرند که در مورد امیرالمومنین علیه السلام حرف اضافی نزنند ؟ ابن عمر سکوت کرد ، بهتر نیست این قوم نیز زبان در کام بگیرند ؟
سوال دوم : آیا قرآن به سر گرفتن بدعت نیست ؟ مگر صحابه هم چنین کارهایی میکردند که شیعیان چنین میکنند.
پاسخ : سلام علیکم . در
شیعه قرآن به سر گرفتن هیچ ایرادی ندارد و بلکه در زمره اعمال مستحب شب
قدر وارد شده و علامه مجلسی در جلد 98 بحارالانوار بدان اشاره کرده اند .
مرحوم شیخ الطائفه طوسی نیز در الامالی ص 292 روایتی در مورد قرآن به سر
گرفتن را از امام صادق علیه السلام نقل میکنند .
در
میان اهل تسنن نیز این امر مورد قبول میباشد ولی وهابیون از روی جهالت و
تبعیت از شیطان، آن را رد میکنند . گروهی از مرزداران شیعه در لینک زیر به
روایتی از قرآن به سر گرفتن امیرالمومنین علیه السلام – با تصحیح سند آن –
اشاره کرده اند :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=23554
باز هم از در مورد امیرالمومنین علیه السلام نقل شده است :
وحدثنی
عیسى بن مسکین عن سحنون عن وهب بن منبه عن هشام بن سعد عن زید بن أسلم أن
علی بن أبی طالب قال یوما وأخذ المصحف وعلقه على رأسه ثم قال اللهم إنی
سألت ما فیه فأبوا علی فأعطینی ما فیه قال فلم یلبث إلا ثلاثا أو نحو ذلک
حتى قتل رحمه الله
از زید بن اسلم روایت شده که روزی امیرالمومنین علیه السلام سخن گفت و قرآن را برداشت و بر سرش گذاشت و گفت : خدایا من برای این مردم آنچه در قرآن بود را میخواستم ولی آنان نپذیرفتند ، پس آنچه در کتابت میباشد را به من اعطا کن .
زید میگوید : در حدود 3 روز از این ماجرا گذشت که ایشان کشته شد .
المحن
، ص 101 ، اسم المؤلف: أبو العرب محمد بن أحمد بن تمیم بن تمام التمیمی
الوفاة: 333هـ - 944م ، دار النشر : دار العلوم - الریاض - السعودیة -
1404هـ - 1984م ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : د عمر سلیمان العقیلی
همچنین اهل تسنن بیان کرده اند : عکرمه بن ابی جهل که از زمره اصحاب میباشد ، قرآن را بر صورتش می نهاد می گفت : کتاب خدای من است .
نووی میگوید :
وروینا فی مسند الدارمی بإسناد صحیح عن ابن أبی ملیکة أن عکرمة بن أبی جهل
رضی الله عنه کان یضع المصحف على وجهه ویقول کتاب ربی کتاب ربی
از مسند دارمی به سند صحیح روایت کردیم از ابن ابی ملیکه که عکرمه به ابی جهل ، قرآن را بر روی صورتش می نهاد و میگفت : این کتاب خدای من است .
التبیان
فی آداب حملة القرآن ، ص 98 ، اسم المؤلف: أبو زکریا یحیى بن شرف الدین
النووی الوفاة: 676 ، دار النشر : الوکالة العامة للتوزیع - دمشق - 1403هـ -
1983م ، الطبعة : الأولى
اگر قرآن به سر گرفتن بدعت است باید قرآن به صورت گذاشتن نیز بدعت باشد . آیا وهابیون قبول میکنند که یک صحابی اهل بدعت باشد ؟!
سوال سوم : وهابیت میگویند بوسیدن قرآن بدعت است . چرا ؟
پاسخ
: سلام علیکم . بوسیدن قرآن هرگز بدعت نبوده و بدعت دانستن این کار ، خودش
بدعتی نوین در دین است . بزرگان اهل تسنن به صراحت این عمل را تایید کرده و
بلکه آن را به برخی از سلف صالح اهل تسنن نیز منتسب می نمایند .
سبکی شافعی در ترجمه پدرش میگوید :
سمعت
الوالد رحمه الله فی درس الغزالیة یقول وقد سئل عن الدلیل على تقبیل
المصحف دلیله القیاس على تقبیل الحجر الأسود وید العالم والوالد والصالح
ومن المعلوم أن المصحف أفضل منهم
از
پدرم در درس الغزالیه شنیدم که میگفت : از دلیل (جواز) بوسیدن مصحف (قرآن)
سوال شده ؟ دلیلش قیاس آن با (جواز) بوسیدن حجر الاسود و دست عالِم و دست
پدر و افراد صالح است . و معلوم است که قرآن از آنها برتر میباشد.
طبقات
الشافعیة الکبرى ، ج 10 ص 269 ، اسم المؤلف: تاج الدین بن علی بن عبد
الکافی السبکی الوفاة: 771هـ ، دار النشر : هجر للطباعة والنشر والتوزیع -
1413هـ ، الطبعة : ط2 ، تحقیق : د. محمود محمد الطناحی د.عبد الفتاح محمد
الحلو
ابن کثیر نیز چنین میگوید :
عکرمة
بن أبی جهل ... ویقال انه لا یعرف له ذنب بعدما اسلم وکان یقبل المصحف
ویبکی ویقول کلام ربی کلام ربی احتج بهذا الامام أحمد على جواز تقبیل
المصحف ومشروعیته
عکرمه بن ابی جهل .... گفته میشود بعد از اینکه مسلمان شد ، هیچ گناهی از او سر نزده (!!) و او قرآن را می بوسید و گریه میکرد و میگفت : این کلام خدای من است ! احمد بن حنبل در جواز بوسیدن قرآن و مشروعیت آن به این عمل عکرمه استناد کرده است .
البدایة
والنهایة ، ج 7 ص 34 ، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی أبو
الفداء الوفاة: 774 ، دار النشر : مکتبة المعارف - بیروت
در شرح سنن ابن ماجه و دیگر کتب نیز چنین آمده است :
فِی
الْقنیة تَقْبِیل الْمُصحف قیل بِدعَة لَکِن روى عَن عمر رض انه کَانَ
یَأْخُذ الْمُصحف کل غَدَاة ویقبله وَیَقُول عهد رَبِّی ومنشور رَبِّی عز
وَجل وَکَانَ عُثْمَان یقبل الْمُصحف ویمسه على وَجهه
در کتاب القنیه آمده که گفته شده بوسیدن قرآن بدعت است ولی روایت شده از عمر که او هر روز قرآن را می بوسید و میگفت : این کتاب عهد و منشور خدای من است . و عثمان نیز قرآن را می بوسید و بر روی صورتش قرار میداد .
شرح
سنن ابن ماجه ، ص 263 ، اسم المؤلف: مجموع من 3 شروح : «مصباح الزجاجة»
للسیوطی (ت 911 هـ) ؛ «إنجاح الحاجة» لمحمد عبد الغنی المجددی الحنفی (ت
1296 هـ) ؛ «ما یلیق من حل اللغات وشرح المشکلات» لفخر الحسن بن عبد الرحمن
الحنفی الکنکوهی (1315 هـ)، دار النشر : قدیمی کتب خانة - کراتشی
نظام
الحکومة النبویة المسمى التراتیب الإدرایة ، ج 2 ص 289 ، اسم المؤلف:
الشیخ عبد الحی الکتانی الوفاة: 1382 ، دار النشر : دار الکتاب العربی -
بیروت
البته شیعه در فقه هرگز قیاس را قبول نداشته و بدان معتقد نیست ولی مطالبی که بیان شد فقط بر اساس مبنای اهل تسنن است .
در اینمورد واقعه ای از مرحوم سید شرف الدین عاملی نقل شده است که مطالعه آن خالی از لطف نیست :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=notepad&id=82
سوال چهارم :
آیا از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله نیز در جریانات عاشورا و کشته
شدن امام حسین علیه السلام نقش و یا حضور داشتند ؟ مفصل توضیح بدهید.
پاسخ : سلام علیکم . توضیح مفصل این سوال مستلزم چندین مقاله و بلکه تالیف یک کتاب جداگانه میباشد ولی برخی مطالب باختصار بیان میگردد :
اولین
کسی که در این واقعه وجود داشت و بوسیله پیروان یزید و معاویه شهید شد،
امام حسین علیه السلام است که در صحابی بودن ایشان هیچ شکی نیست و ایشان
سیّد و آقای جوانان اهل بهشت هستند ( آنچنان که محدثین عامه نیز بدان
معترفند ).
**انس بن حارث : او از عداد صحابه بوده و به همراه امام حسین علیه السلام شهید شد.
أنس بن الحارث بن نبیه ... وقال البخاری أنس بن الحارث قتل مع الحسین بن علی ... وقد ذکره فی الصحابة البغوی وابن السکن وابن شاهین والدغولی وابن زبر والباوردی وابن منده وأبو نعیم وغیرهم
الإصابة
فی تمییز الصحابة ، ج 1 ص 121 رقم 266 ، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر
أبو الفضل العسقلانی الشافعی الوفاة: 852 ، دار النشر : دار الجیل - بیروت -
1412 - 1992 ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : علی محمد البجاوی
**حبیب بن مظهر (مظاهر) : او از یاران با وفای پیامبر و امیرالمومنین و حسنین علیهم السلام بود و در کربلا به شهادت رسید.
حتیت بن مظهر بن رئاب بن الأشتر بن جحوان بن فقعس الکندی ثم الفقعسی له إدراک وعمر حتى قتل مع الحسین بن علی ذکره بن الکلبی مع بن عمه ربیعة بن حوط بن رئاب
الإصابة
فی تمییز الصحابة ، ج 2 ص 166 رقم 1954 ، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر
أبو الفضل العسقلانی الشافعی الوفاة: 852 ، دار النشر : دار الجیل - بیروت
- 1412 - 1992 ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : علی محمد البجاوی
ابصار
العین فی انصار الحسین علیه السلام ، ص 221 ، اسم المؤلف: محمد بن طاهر
السماوی الوفاة: 1370هـ ، دار النشر : مطبعة حرس الثورة الإسلامیة- 1419هـ ،
تحقیق : الشیح محمد جعفر الطبسی
نام حبیب در کتاب ابن حجر تصحیف شده است.
**سلیمان بن صرد : او از جمله کسانی بود که برای امام حسین علیه السلام نامه نوشت تا به کوفه بیایند ولی کمک نکرد !
سلیمان بن صرد ، الأمیر أبو مطرف الخزاعی الکوفی الصحابی ... قال ابن عبد البر کان ممن کاتب الحسین لیبایعه فلما عجز عن نصره ندم وحارب.
سلیمان بن صرد ابومطرف کوفی، او از اصحاب بود
. ابن عبدالبر میگوید : او از کسانی بود که به حسین (علیه السلام) نامه
نوشت تا با او بیعت کنند ولی وقتی از یاری او – در عاشورا - وا ماند ،
پشیمان شد و (برای انتقام ) وارد جنگ شد.
سیر
أعلام النبلاء ، ج 3 ص 394 - 395 ، اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن
قایماز الذهبی أبو عبد الله الوفاة: 748 ، دار النشر : مؤسسة الرسالة -
بیروت - 1413 ، الطبعة : التاسعة ، تحقیق : شعیب الأرناؤوط , محمد نعیم
العرقسوسی
تاریخ
الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام ، ج 5 ص 123 ، اسم المؤلف: شمس الدین
محمد بن أحمد بن عثمان الذهبی الوفاة: 748هـ ، دار النشر : دار الکتاب
العربی - لبنان/ بیروت - 1407هـ - 1987م ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : د.
عمر عبد السلام تدمرى
**شبث بن ربعی : او از مخضرمین بوده و ابن عبدالبر و سیوطی اذعان دارند که مخضرمین از اصحاب میباشند.
شبث
بفتح أوله والموحدة ثم مثلثة بن ربعی التمیمی الیربوعی أبو عبد القدوس
الکوفی مخضرم کان مؤذن سجاح ثم أسلم ثم کان ممن أعان على عثمان ثم صحب علیا
ثم صار من الخوارج علیه ثم تاب فحضر قتل الحسین ثم کان ممن طلب بدم الحسین
مع المختار ثم ولی شرط الکوفة ثم حضر قتل المختار ومات بالکوفة فی حدود
الثمانین .
شبث بن ربعی تمیمی ، ابوعبدالقدوس کوفی ، مخضرم
. او موذن سجاح بود و سپس مسلمان شد و از زمره کسانی بود که در کشتن عثمان
کمک نمود و سپس از همراهان علی (علیه السلام) شد و سپس از خوارج گشت و
توبه کرد و در کشتار حسین (علیه السلام) شرکت کرد و سپس
از زمره کسانی شد که طلب خون حسین (علیه السلام) به همراهی مختار کرد و سپس
والی کوفه شد و در کشتار مختار شرکت داشت و در حدود سال 80 در کوفه از
دنیا رفت .
تقریب
التهذیب ، ج 1 ص 411 رقم 2743 ، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو
الفضل العسقلانی الشافعی الوفاة: 852 ، دار النشر : دارالکتب العلمیه -
بیروت - 1415 - 1995 ، الطبعة : الثانیه ، تحقیق : مصطفى عبد القادر عطا
**عبدالله بن بقطر (یقطر ) : او برادر رضاعی امام حسین علیه السلام بود که بعد از آوردن نامه آنحضرت برای جناب مسلم ، توسط عبیدالله بن زیاد شهید شد.
عبد الله بن بقطر ذکر أبو جعفر الطبری انه قتل مع الحسین بن علی بکربلاء وکان رضیعه
الإصابة
فی تمییز الصحابة ، ج 5 ص 8 رقم 6169 ، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر
أبو الفضل العسقلانی الشافعی الوفاة: 852 ، دار النشر : دار الجیل - بیروت -
1412 - 1992 ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : علی محمد البجاوی
ابصار
العین فی انصار الحسین علیه السلام ، ص 221 ، اسم المؤلف: محمد بن طاهر
السماوی الوفاة: 1370هـ ، دار النشر : مطبعة حرس الثورة الإسلامیة- 1419هـ ،
تحقیق : الشیح محمد جعفر الطبسی
**عمار بن ابی سلامه :
او از اصحاب پیامبر صلی الله علیه وآله و از اصحاب و پیروان امیرالمومنین
علیه السلام بود و به همراه امام حسین علیه السلام شهید شد .
عمار بن أبی سلامة بن عبد الله بن عمران بن رأس بن دالان الهمدانی ثم الدالانی له إدراک وکان قد شهد مع علی مشاهده وقتل مع الحسین بن علی بالطف ذکره بن الکلبی
الإصابة
فی تمییز الصحابة ، ج 5 ص 139 رقم 6466 ، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر
أبو الفضل العسقلانی الشافعی الوفاة: 852 ، دار النشر : دار الجیل - بیروت
- 1412 - 1992 ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : علی محمد البجاوی
**عمرو بن حریث : او از باقیمانده های صحابه در کوفه بود و همچنین از فرماندهان کوفه منتسب از جانب زیاد و عبیدالله بن زیاد بود .
کان
عمرو من بقایا أصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم الذین کانوا نزلوا
الکوفة ..له صحبة وروایة وروى أیضا عن أبی بکر الصدیق وابن مسعود.... ثم
ولی الکوفة لزیاد بن أبیه ولابنه عبید الله بن زیاد عمرو بن حریث وحصل مالا
عظیما وأولادا
عمرو بن حریث از باقیمانده های اصحاب نبی اکرم صلی الله علیه و آله بودند
که در کوفه سکونت داشتند . ... او مصاحبت نبی اکرم را داشته و از ایشان
روایت نیز کرده است . همچنین او از ابوبکر و ابن مسعدود روایت نقل کرده است
.... سپس عمرو بن حریث از جانب زیاد بن ابیه و پسرش – عبیدالله بن زیاد – فرمانده کوفه شد و اموال زیادی بدست آورد و فرزندان زیادی نیز به دنیا آورد.
سیر
أعلام النبلاء ، ج 3 ص 418 - 419 ، اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن
قایماز الذهبی أبو عبد الله الوفاة: 748 ، دار النشر : مؤسسة الرسالة -
بیروت - 1413 ، الطبعة : التاسعة ، تحقیق : شعیب الأرناؤوط , محمد نعیم
العرقسوسی
عمرو
بن حریث کسی بود که بعنوان رئیس پلیس عبیدالله بن زیاد برای دستگیری مسلم
بن عقیل سلام الله علیه فرستاده شد که سرانجام منتهی به قتل جناب مسلم بن
عقیل شد .
فبعث
عبیدالله إلیه صاحب الشرطة عمرو بن حریث ومعه عبدالرحمن بن محمد الأشعث
فلم یعلم مسلم حتى أحیط بالدار فخرج إلیهم بسیفه فقاتلهم .
عبیدالله
بن زیاد رئیس پلیسش عمرو بن حریث و به همراهش عبدالرحمن بن محمد اشعث را
فرستاد و مسلم بن عقیل از این ماجرا خبر نداشت تا اینکه آنها خانه را
محاصره کرده و مسلم نیز با شمشیر خارج شد و با ایشان جنگید.
المنتظم
فی تاریخ الملوک والأمم ، ج 5 ص 326 ، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن علی بن
محمد بن الجوزی أبو الفرج الوفاة: 597 ، دار النشر : دار صادر - بیروت -
1358 ، الطبعة : الأولى
فطعن من ورائه طعنة فسقط إلى الأرض ، فأخذ أسیرا ، ثم أخذ فرسه وسلاحه .
(مسلم
بن عقیل خودش را تسلیم نکرد بلکه با آنها وارد جنگ شد) و از پشت مورد
اصابت قرار گرفت و به زمین افتاد و اسیر شد و اسب و سلاحش را گرفتند.
کتاب
الفتوح، ج 5 ص 54 - 55 ، اسم المولف : أبی محمد أحمد بن أعثم الکوفی
الوفاه : 314هـ، تحقیق: علی شیری (ماجستر فی التاریخ الإسلامی)، ناشر: دار
الأضواء للطباعة والنشر والتوزیع ـ بیروت، الطبعة: الأولى، 1411هـ
ابن اعثم و طبری و ابن اثیر و ابن کثیر و دیگر مورخین نیز بیان میدارند که جناب مسلم بن عقیل توسط عبیدالله بن زیاد کشته شد.
عمرو بن حریث از فرماندهان لشکر کوفه علیه سپاه امام حسین علیه السلام بود.
**مسلم بن عوسجه : او که از شهدای کربلا میباشد ، از صحابه پیامبر نیز بوده است .
مسلم
بن عوسجة الاسدی: من أبطال العرب فی صدر الاسلام. شهد یوم (أذربیجان)
وغیره من أیام الفتوح. وکان مع الحسین ابن على فی قصده الکوفة، فقتل وهو
یناضل عنه
مسلم بن عوسجه اسدی : وی از پهلوانان عرب در صدر اسلام بود و در روز اذربیجان و غیره از فتوحات شرکت داشت . وی همراه حسین بن علی علیهما السلام به مقصد کوفه بود . او کشته شد در حالی که در دفاع از حسین علیه السلام بود.
الأعلام
، قاموس تراجم لأشهر الرجال والنساء من العرب والمستعربین والمستشرقین، ج 7
ص 222، اسم المؤلف: خیرالدین الزرکلی الوفاة: 1370هـ ، دار النشر :
دارالعلم للملایین – بیروت ، الطبعه : الخامسه 1980 م
ابصار
العین فی انصار الحسین علیه السلام ، ص 221 ، اسم المؤلف: محمد بن طاهر
السماوی الوفاة: 1370هـ ، دار النشر : مطبعة حرس الثورة الإسلامیة- 1419هـ ،
تحقیق : الشیح محمد جعفر الطبسی
**هانی بن عروه :
وی از اصحاب نبی اکرم صلی الله علیه و آله بود و بوسیله عبیدالله بن زیاد ،
به همراه مسلم بن عقیل (در بازار کوفه ) به شهادت رسید و در آن زمان در
حدود هشتاد و یا نود سال داشت.
هانئ بن عروة
بن الفضفاض بن نمران بن عمرو بن قماس بن عبد یغوث المرادی ثم الغطیفی
مخضرم سکن الکوفة وکان من خواص علی ولما بایع أهل الکوفة مسلم بن عقیل بن
أبی طالب للحسین بن علی نزل على هانئ المذکور فلما قدم عبید الله بن زیاد
قتل مسلم بن عقیل وقتل هانئ بن عروة ....والغرض منها قوله انه جاوز التسعین فیکون أدرک من الحیاة النبویة فوق الأربعین فهو من أهل هذا القسم وقد مضى ذکر أبیه عروة فی القسم الثالث أیضا
الإصابة
فی تمییز الصحابة ، ج 6 ص 568 رقم 9037 ، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر
أبو الفضل العسقلانی الشافعی الوفاة: 852 ، دار النشر : دار الجیل - بیروت
- 1412 - 1992 ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : علی محمد البجاوی
ابصار
العین فی انصار الحسین علیه السلام ، ص 221 ، اسم المؤلف: محمد بن طاهر
السماوی الوفاة: 1370هـ ، دار النشر : مطبعة حرس الثورة الإسلامیة- 1419هـ ،
تحقیق : الشیح محمد جعفر الطبسی
**یزید بن مغفل : وی از کسانی بود که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله را درک کرده و به همراه امام حسین علیه السلام شهید شد.
یزید بن مغفل بن عوف بن عمیر بن کلب العامری تقدم نسبه فی ترجمة أخیه زهیر ولهما إدراک واستشهدا جمیعا بالقادسیة ذکر ذلک بن الکلبی وذکر المرزبانی فی معجم الشعراء یزید بن مغفل الکوفی وأنشد له قوله وهو یقاتل مع الحسین بن علی وقتل حینئذ
الإصابة
فی تمییز الصحابة ، ج 6 ص 706 رقم 9422 ، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر
أبو الفضل العسقلانی الشافعی الوفاة: 852 ، دار النشر : دار الجیل - بیروت
- 1412 - 1992 ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : علی محمد البجاوی
یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام ، یا لیتنی کنت معک و افوز فوزاً عظیماً
راز شش گوشه بودن ضریح امام حسین(ع)
(بسم الله الرحمن الرحیم)