دانلود ترجمه فارسی کتاب الغدیر علامه امینی
alghadir_j1.rar
alghadir_j2.rar
alghadir_j3.rar
alghadir_j4.rar
alghadir_j5.rar
alghadir_j6.rar
alghadir_j7.rar
alghadir_j8.rar
alghadir_j9.rar
alghadir_j10.rar
alghadir_j11.rar
دانلود یکپارچه در قالب یک فایل (2.7MB): اینجا
منبع
دانلود کتاب الغدیر
کتاب ظهور
دانلود کتابهای مذهبی به زبان عربی
دانلود کتاب قصه اجنه
کتاب احکام اعتکاف (محمد حسین فلاح زاده )
دانلود کتاب الغدیر
مطلع عشق
طوبای محبت
کتابهایی از سنی های ، شیعه شده
دانلود رایگان کتاب گنجینه عظیم دعاهای نایاب (کتاب داروخانه معنوی)
فلاح المسائل
کتاب المراقبات میرزا جواد ملکى تبریزى (ره )
زن در قرآن
فهرست تالیفات جدید آیه الله العظمی مکارم شیرازی (دامت برکاته)
غروب سرخ فام ( ترجمه : ذلک الحسین )
شیطان در کمین گاه
داستانهاى شگفت
سرگذشتهاى عبرت انگیز
سلمان فارسى
حکایتهاى گلستان سعدى به قلم روان
قصه هاى اسلامى و تکه هاى تاریخى
پیشگوئیهاى امیر المؤمنین علیه السلام
داستانها و پندها
نماز خوبان (حکایات و داستانهایى از دانشمندان و فرزانگان )
داستانهاى مدرس
در محراب اسارت
مردان علم در میدان
مجموعه قصه هاى شیرین
کشکول شیخ بهائى
داستانهاى اصول کافى جلدهاى 1 و 2
از هجرت تا رحلت
حکایتها و هدایتها در آثار استاد شهید آیة الله مرتضى مطهرى
داستان غدیر
عبرت هاى تاریخ
دوره کامل قصه هاى قرآن از آغاز خلقت تا رحلت خاتم انبیاء
از دیار حبیب
داستانهائى پیرامون نماز
داستانهاى استاد
داستان هاى ما
داستانهایى از امام على
داستانهاى قرآن و تاریخ انبیاء در المیزان
داستان پیامبران جلد هاى اول و دوم از آدم تا حضرت محمد[
داستانهاى جوانمردان
داستان باستان
داستان عارفان
داستانهاى بحارالانوار جلد 5
داستانهاى بحارالانوار جلد 4
داستانهاى بحارالانوار جلد 3
داستانهاى بحارالانوار2
داستانهاى بحارالانوار1
داستانهاى عارفانه
عاقبت بخیران عالم2
عاقبت بخیران عالم1
400 داستان از مصایب امام على علیه السلام
چهل داستان در باره نماز و نماز گزاران
داستان از معجزات و کرامات امام على (ع )
داستان از فضایل ، مصایب و کرامات حضرت زینب (ع )
ده گفتار
یکصد موضوع ، پانصد داستان
هزار و یک داستان از زندگانی امام علی علیه السلام
داستانهاى شیرین از نماز شب
داستانها و حکایتهاى مسجد
داستانهایى از زمین کربلا
اجتهاد در مقابل نص
دو مکتب در اسلام
قرآن و تبلیغ
از عاشورا تا غدیر
فیض العلام فی عمل الشهور و وقایع الایام
ایام در نگاه امام
روزشمار تاریخ اسلام (ماه محرم)
روزشمار تاریخ اسلام (ماه صفر)
در محضر علامه طباطبایی
توبه
کامل الزیاره
نگاهی بزندگی دوازده امام
تبرک و توسل
صحیفه علویه
آداب طب پزشکی و مختصری از تاریخ طب
رمز پیروزی مردان بزرگ
کشکول جبهه
سرنوشت دو خواهر
داستان راستان جلد اوّل و دوّم
حکایتها و هدایتها در آثار علامه شهید مطهری
داستان دوستان
خاطرات
داستانهای بحار الانوار
حیوة القلوب
قرآن در آیینه نهج البلاغه
قرآن کریم از منظر امام رضا (ع)
قرآن هرگز تحریف نشده است !
کیش پارسایان(دروس استاد آیة الله مجتبى تهرانى)
حاکمیت در اسلام
آمریکا از دیدگاه امام خمینى
ایام در نگاه امام (قدس سره )
تهاجم فرهنگى
احسن القصص شرح مستند داستان حضرت یوسف (ع)
آشنایى با فرق و مذاهب اسلامى
یکصد و چهارده نکته در باره نماز
کتابهای شهید مطهری(PDF)
نماز شب
معراج السعاده(مولف : ملا احمد نراقی)
فاطمه الزهرا (س)( مولف : حسان )
عمل در ترازوی حق (مولف : مصطفی جعفر طیاری)
عاقبت بخیران عالم
دانلود قران کریم
سخنان امام حسین (ع) از مدینه تا کربلا ::: مولف : محمد صادق نحمی
زیارت ناحیه مقدسه
رمز موفقیت مردان بزرگ ( مولف : آیه الله جعفر سبحانی)
رهنمود های امام صادق (ع)
رجعت در اندیشه شیعه( مولف : محمد هادی شریعت)
دستور العمل های عرفانی از علمای بزرگ اخلاق
حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) ::: مولف آیت الله مکارم شیرازی
حدیث معراج ( مولف : سید محمد رضا غیاثی)
چشم براه مهدی (عج)
پند های نبی اکرم (ص) به ابوذر غفاری
پرتوئی از اسرار حج (مولف : عباسعلی زارعی سبزواری)
ارشاد القلوب( مولف : حسن بن ابی الحسن دیلمی )
امثال القرآن( مولف : آیه الله مکارم شیرازی )
المرقبات( مولف : میرزا جواد ملکی تبریزی)
اصول و مبانی مداحی (مولف : ابوالفضل هادی منش)
شیعه( مولف : سید محمد حسین طباطبائی)
اصول و فروع کافی
میزان الحکمة
وسائل الشیعة
تهذیب الاحکام
بحار الانوار
دانلود کتاب معاد شناسی
دانلود کتاب ذکر الله
لینک دانلود تفسیر المیزان (تالیف : علامه طباطبایی (ره))
تفسیر عرفانی سوره مبارکه حمد از امام خمینی رحمه الله علیه
دانلود کتاب صحیفه علویه (ع)
دانلود کتاب الله شناسی
دانلود کتاب امام شناسی
سخنان حسین بن علی (ع) از مدینه تا کربلا
دانلود کتاب زیتون (ترجمه خصائص الحسینیه(ع) )
دانلود کتاب چهره درخشان حسین بن علی (ع)
دانلود کتاب خورشید کعبه
دانلود کتاب شبی در پایتخت بهشت
دانلود کتاب کلید آسمان
دانلود کتاب پیشگوییهای امام علی (ع)
دانلود کتاب خاطرات امیر مومنان علی (ع)
دانلود کتاب سلمان و بلال
دانلود کتاب زندگانی حضرت ابولفضل العباس(ع)
دانلود کتاب چهره درخشان حضرت عباس
دانلود کتاب کرامات العباسیه(ع)
دانلود کتاب ستاره درخشان شام
دانلود کتاب نجم الثاقب
دانلود کتاب چشم براه مهدی (عج)
دانلود کتاب برگى از آسمان
دانلود کتاب شناخت زندگى بخش
آموزش اصول و فنون مداحى
دانلود کتاب مسائل جنسی و زناشوئی در احادیث
بیست گفتار
انسان و سرنوشت
انسان کامل
انسان و ایمان
انسان در قرآن
امامت و رهبری
امدادهای غیبی در زندگی بشر
استاد مطهری و روشنفکران
دانلود کتاب اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب
دانلود رساله سیر و سلوک بحرالعلوم
کتاب بازگشت خورشید براى امیرالمؤمنین (ع)
دانلود کتاب تذکره الاولیاء
امالى شیخ صدوق
دانلود کتاب داستان هایی از کرامات شهدا
کتاب امالی شیخ مفید
توحید علمی و عینی در مکاتب حکمی و عرفانی
دانلود کتاب روج مجرد
دانلود کتاب مناجات نامه خواجه عبداللع انصاری
دانلود کتاب مهرتابان
دانلود رساله لب اللباب
دانلود PDF سخنان مرحوم حاج اسماعیل دولابی
دانلود کتاب درآمدی بر علم اصول (علی صفایی حایر)
گزیده ای از کتاب اسرار آفرینش اهل بیت
{مظلومیت رهبر(کلیپ ویژه موبایل سخنرانی دانشمند)}
{اثبات برتری مذهب شیعه بر مذهب سنی در یک دقیقه با استفاده از قرآن توسط حجت الاسلام قرائتی(ویژه موبایل)}
مجموعه 69 کتاب و نرم افزار مذهبی برای موبایل(جاوا)
{کلیپی جالب از مصاحبه با دختران بد حجاب و جواب انها توسط کارشناسان(ویژه موبایل)}
{پرسش و پاسخ مذهبی}{حکایات و داستان ها}{کیمیای محبت(زندگی نامه شیخ رجبعلی خیاط)(بسیار اموزنده!!)}{طوبای محبت}{جملات زیبا و دلنشین}{شفای سرطان پسربچه سنی در مسجد جمکران + فیلم!}{سخن گفتن با خدا!}{دیدار با خدا}{مطلع عشق}{sms مذهبی}{دانلود کتاب قصه اجنه}{جن در آیات قرآن کریم}{احادیث مرتبط با مرگ.}{تقوا چیست؟}{گریه کردن برای امام حسین علیه السلام}{رابطه نماز صبح و سرطان!}{زندگینامه: امام خمینی (1281-1368)}{درباره ایت الله بهجت (از سری جلسات استاد محمد روحی از بهترین شاگردان ایت الله بهجت)}{همراه با استاد آقایان آیت الله بهجت ، علامه طباطبائی و بسیاری از علمای بزرگ دیگر....ایت الله سید علی قاضی}{دوای درد چشمان اینجاست!!!}{زندگینامه: سید محمدحسین طباطبایی (1281-1360)}{دانلود رایگان کتاب گنجینه عظیم دعاهای نایاب (کتاب داروخانه معنوی)}{جملاتی تکان دهنده از جنود عقل و جهل}{گفتگوی چهار شمع}{آموزش اصول و فنون مداحى}{پیامک های مخصوص روز جمعه و امام زمان (عج)}{جملات اخلاقی آیت الله امجد}{تشرف شیخ محمد شریف زاهدی (عالم سنی) به مذهب اهل بیت(ع)}
1 | |
2 | |
3 | |
4 | |
5 | |
6 | توحید و شرک در نگاه شیعه و وهابیت(بررسی و نقد افتراءات دکتر قفاری بر مذهب شیعه) |
7 | پاسداری از مرقد پیامبران و امامان ( نقدی بر کتاب زیارت از دیدگاه امامان ) نویسنده :جعفر سبحانی |
8 | |
9 |
·
· مقالات
· کتب شیعه
· مناظرات
· حکایات
· فتاواء
· اخبار
· کتابخانه
· خلیفه دوم بعد از ماجرای غدیر هوسرانی کرد؟
· غدیر را قبول نکرد به درک واصل شد؟
· من تمام صحابه را عادل نمیدانم؟
· جوابی به یک سوال همیشگی از شیعیان
· اعتراف خلفا به عدم اهلیتشان برای خلافت
· نمونه هایى از رفتار ضد انسانى فرماندهان فتوحات خلفا
جوابی به یک سوال همیشگی از شیعیان |
برادران عزیز اهل سنت و آقایان وهابی اگر به شیعه اشکال میکنید که چرا شیعیان خلفاء را قبول ندارند و امام علی علیه السلام را مقدم بر آنان میدانند مطالب زیر گوشه بسیار کوچکی از دلایل ما البته از کتب اهل سنت میباشد . امیدوارم بخوانید و حقیقت را قبول بفرمایید تا روز قیامت پشیمان نشویم که این همه حجت برای حقانیت اقامه شد و به خاطر تعصبی که از بی علمی نشات میگرفت مورد قبول واقع نشد.
منتظر قسمت های بعدی این مقاله باشید.
1- احمد بن حنبل در مسند خود روایت کرده است که پیامبر فرمود: «من و على بن ابیطالب چهارده هزار سال پیش از آفرینش آدم، نورى در محضر خدا بودیم. هنگامى که خدا آدم را آفرید، آن نور را به دو بخش کرد، جزئى از آن منم و پارهاى على. ( 1). همانگونه که ابن ابى الحدید در شرح نهج البلاغه، ج 2، ص 430 گفته است. نیز، احمد در المسند در کتاب فضایل، الفردوس و الریاض النضره، ج 2، ص 164، مناقب ابن مغازلى، ص 87، لسان المیزان، ج 2، ص 229، میزان الاعتدال، ج 1، ص 507 از تاریخ ابن عساکر؛ مناقب الخوارزمى، ص 46، ینابیع المودة، ص 10 و 83، تذکرة الخواص طبع الغرى، ص 52، کفایة الطالب، ص 314
نکته:چه کسی نزدیک تر و لایق تر به خلافت پیغمبر صلی الله علیه و اله و سلم جز کسی که از نور ایشان باشد.
2- در حدیث دیگرى که ابن مغازلى شافعى نقل کرده آمده است. هنگامى که خدا آدم را خلق کرد، آن نور در صلب او قرار گرفت. پیوسته آن نور، یکپارچه بود تا در صلب عبد المطلب دوگانه شد. در پیامبر به پیامبرى و در على به خلافت تبدیل گشت. . مناقب ابن مغازلى، ص 88، ینابیع المودة، ص 10، شرح نهج البلاغه، ج 2، ص 430، کفایة الطالب، ص 315، دیلمى در الفردوس و ابن عساکر در تاریخ خود آن را روایت کردهاند.
نکته :در اینجا صراحت به خلافت امام علی علیه السلام بعد ایشان آمده است.
3- در روایت دیگرى که ابن مغازلى از جابر نقل کرده در پایان حدیث این جمله افزوده شده است: «تا آنکه خدا نور را دو بخش کرد، پارهاى را در صلب عبد اللّه و جزئى را در صلب ابیطالب قرار داد و مرا پیامبر و على را ولى گردانید. ینابیع المودة، ص 10 و 256، مناقب ابن مغازلى، ص 89، روایاتى در منتخب کنز العمال در حاشیه مسند احمد ج 5، ص 32 به همین معنا وجود دارد.
نکته:ایا در اینجا هم میتوان ولی را به معنای محبت و دوستی گرفت.
4- حدیث خلافت در مسند احمد است که پس از نزول آیه «خویشاوندان نزدیکت را بترسان.» « شعراء: 214» پیامبر سى تن از اهل و خاندان خویش را سه نوبت فرا خواند و آنها سه بار به میهمانى خوردند و نوشیدند. پیامبر هر بار به آنها فرمود: «چه کسى دین و وعدههاى مرا مىپذیرد تا جانشین من و همنشین من در بهشت باشد. على گفت:من، و پیامبر فرمود: تو (اینگونهاى)» ثعلبى همین روایت را در تفسیر خود گفته است: «پس از سه بار، و هر بار جز على دیگران ساکت بودند.
. مسند احمد، ج 1، ص 111 و 195، تاریخ الطبرى، ج 5، ص 43، تفسیر طبرى، ج 19، ص 68، شواهد التنزیل، ج 1، ص 420، شرح نهج البلاغه، ج 3، ص 267، ینابیع المودة، ص 105، تاریخ الکامل، ج 2 ص 42، مجمع الزوائد، ج 8، ص 302 و 113، و کنز العمال، ج 6، ص 392 و 397 از برخى حافظان حدیث.
نکته: ایا هنوز میفرمایید که پیغمبر صلی الله علیه و اله وسلم خلیفه تعیین نکرد با اینکه در اولین روزهای دعوت خویش به این امر اهتمام داشت .به امر اشکال نشود که ایشان در ان و موقع کم سن وسال بوده اند که این یک نوع توهین به حضرت رسول (مگر خود ایشان عاقل نبودند ) و انکار قران است (حضرت عیسی علیه السلام در کودکی به نبوت رسید) .
5-حدیث وصیت در مسند از سلمان روایت شده است که از پیامبر پرسید: «اى رسول خدا جانشین و وصى تو کیست؟ پیامبر فرمود: اى سلمان جانشین برادرم موسى که بود؟ سلمان پاسخ داد: یوشع بن نون. پیامبر فرمود: پس همانا جانشین و وارث من که دین مرا بجا مىآورد و وعده مرا تحقق مىبخشد على بن ابیطالب است. حدیث را هیثمى در مجمع الزوائد، ج 9، ص 113، کنز العمال، ج 6، ص 156، گزیده کنز العمال در حاشیه مسند ج 5، ص 32، تهذیب التهذیب، ج 3، ص 106، کفایه الطالب، ص 293، شواهد التنزیل، ج 1، ص 77، الریاض النضره، ص 178، ذخایر العقبى، ص 71.
نکته:سوال از وصایت بود و شما جواب ایشان را خواندید که چه کسی را به وصایت برگزیدند.
6- در کتاب مناقب ابوبکر احمد بن مردویه که حجت چهار مذهب سنى است، با اسناد ابوبکر از ابوذر روایت شده است که بر پیامبر وارد شدیم و پرسیدیم: کدامیک از یاران شما نزدتان گرامىترند؟ فرمود: على که به سلامت درون و اسلام از شما پیشتازتر است. مناقب المرتضوى ترمذى، ص 95، در کنز العمال، ج 6، ص 395 از ابن عباس نقل شده که عمر بن خطاب گفت: پیامبر فرمود:« اى على، تو نخست مؤمن و مسلم هستى.
نکته:چطور میشود کسی که از سلامت درون و اسلام از امام علی علیه السلام عقب تر و پایین تر است بر ایشان مقدم شود به اصطلاح تقدیم مفضول بر فاضل شود که از لحاظ عقلی و عرفی قابل قبول نیست.
7-ابن مغازلى شافعى به اسناد خود در کتابش روایت کرده است که پیامبر فرمود: «هر پیامبرى وصى و وارثى داشته است و وصى و وارث من على بن ابیطالب است. مناقب ابن مغازلى، ص 200، کنوز الحقایق، ص 121، ذخایر العقبى، ص 71، الریاض النضره، ج 2، ص 178، ینابیع المودة، ص 79 و 180 از دیلمى.
نکته:از این مطلب واضحتر ؟ مگر ما دنبال چه میگردیم؟
8- در مسند احمد و جمع میان صحاح سته حدیثى وجود دارد که با نقل به معنا بازگو مىکنیم: «پیامبر ابوبکر را براى ابلاغ برائت به سوى مردم مکه فرستاد «هنگامى که او به ذى الحلیفه رسید به فرمان رسول خدا بازگشت و از پیامبر پرسید: آیا چیزى درباره من نازل شده است؟ پیامبر فرمود: نه، اما جبرئیل مرا گفت که ابلاغ برائت یا باید از سوى تو (پیامبر) باشد و یا از جانب مردى که از تو است.
مسند احمد، ج 1، ص 3 و 151 و 230، ج 3، ص 283، تفسیر الطبرى، ج 10، ص 46 و 47، خصائص نسایى، ص 20، مستدرک الحاکم، ج 3، ص 51، کنز العمال ج 1، ص 246، مجمع الزوائد، ج 9، ص 119، صحیح الترمذى، ج 2، ص 183، الدر المنثور، ج 3، ص 209، سیوطى از بسیارى از حافظان حدیث نقل کرده است و شواهد التنزیل، ج 1، ص 233.
نکته:چطور میتوان کسی را که استحقاق و لیاقت ابلاغ برائت را ندارد لیاقت تسلط بر جان و ناموس مسلمانان را داشته باشد؟
این بود قسمت اول از خلاصه ادله شیعه بر خلافت امام علی علیه السلام البته از کتب اهل سنت.
در خانه اگر کسی هست یک حرف بس است.
سایت التوحید |
نقد مقاله چرا مکان قبر فاطمه (س) نامعلوم است؟ |
به نام خدا
با سلام خدمت دوستان اصل این مقاله را میتواند از سایت اسلام تکس و در صورت بروز مشکل از لینک زیرمشاهده بفرمایید http://forum.mosalman.net/showthread.php?t=13272 اما جواب بنده حقیر در برابر مقاله سایت اسلام تکس که متاسفانه بسی جای تاسف دارد که خوانندگان را چنان خالی از درک و فهم تصور کرده که به خود اجازه داده چنین جوابی با عرض معذرت خنده دار و خالی از استدلال منطقی بفرماید در ابتدا مقاله این سایت امده که: من می پرسم چه کسی حضرت فاطمه را دفن کرد؟ بی تردید حضرت علی! پس برای ایشان مکان قبر مجهول نبود و.....
در حالیکه امیرالمومنین و ائمه معصومین علیهم السلام تنها به وصیت حضرت زهرا سلام الله علیها عمل کردند نه اینکه از جانب خود تصمیم به این کار گرفته باشند . اما چرا حضرت زهرا سلام الله علیها چنین وصیتی فرمودند؟ مگر از خلفا چه بدی دیده بودند که وصیت کردند انان در تشییع جنازه اش حاضر نشوند ؟ ایا او را از حق مسلمش منع کردند ؟ چنانچه ابن قتیبه دینورى در تأویل مختلف الحدیث مىنویسد: وقد طالبت فاطمة رضی الله عنها أبا بکر رضی الله عنه بمیراث أبیها رسول الله صلى الله علیه وسلم فلما لم یعطها إیاه حلفت لا تکلمه أبدا وأوصت أن تدفن لیلا لئلا یحضرها فدفنت لیلا. فاطمه از ابوبکر میراث پدرش را خواست، ابوبکر نپذیرفت، قسم خورد که دیگر با او (ابو بکر) سخن نگوید و وصیت کرد که شبانه دفن شود تا او (ابوبکر) در دفن وى حاضر نشود. الدینوری، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتیبة (متوفای276هـ)، تأویل مختلف الحدیث، ج 1، ص 300، تحقیق: محمد زهری النجار، ناشر: دار الجیل، بیروت، 1393هـ، 1972م. به دقت به قسمت اخر روایت توجه بفرمایید وأوصت أن تدفن لیلا لئلا یحضرها فدفنت لیلا وصیت کرد که شبانه دفن شود تا او (ابوبکر) در دفن وى حاضر نشود. ایا علت دفن شبانه از روز روشن تر نیست؟ یا اینکه در روایت دارد که حضرت زهرا سلام الله علیها از حضور او مانع شدند راستی دلیل این مانعیت و مخفیانه به خاک سپاری چیست؟ ابن بطال در شرح صحیح بخارى مىنویسد: أجاز أکثر العلماء الدفن باللیل... ودفن علىُّ بن أبى طالب زوجته فاطمة لیلاً، فَرَّ بِهَا من أبى بکر أن یصلى علیها، کان بینهما شىء. اکثر علما دفن جنازه را در شب اجازه دادهاند. علی بن ابوطالب، همسرش فاطمه را شبانه دفن کرد تا ابوبکر به او نماز نخواند؛ چون بین آن دو اتفاقاتى افتاده بود. إبن بطال البکری القرطبی، أبو الحسن علی بن خلف بن عبد الملک (متوفای449هـ)، شرح صحیح البخاری، ج 3، ص 325، تحقیق: أبو تمیم یاسر بن إبراهیم، ناشر: مکتبة الرشد - السعودیة / الریاض، الطبعة: الثانیة، 1423هـ - 2003م. ایا هنوز میتوان توهم کرد به خاطر اینکه خلیفه سرش شلوغ بود او را دعوت نکردند؟ راستی یک تشییع جنازه چقدر وقت میبرد ؟ بحث سر این است که به چه علت حضرت علی علیه السلام مکان قبر را مخفی نگه داشتند نه اینکه چون ایشان این کار را کردند لذا تقصیر کار هستند در این صورت باید بگویید قاتل حضرت حمزه (ع ) نعوذ بالله پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم میباشد زیرا ایشان باعث شد حضرت حمزه به جنگ بیایند. نکته ای که میتوان در کنار موارد دیگر به ان اشاره کرد این است که حضرت زهرا سلام الله علیها خواستند با مخفی بودن مرقدشان برای همیشه خشم و تنفری که از خلفا به خاطر غصب مقام ولایت امام علی علیه السلام و غصب فدک داشتند جاودانه بماند تا این سوال همواره در طول تاریخ زنده باشد که چرا مرقد ایشان مخفی است ؟ تا چراغ هدایتی برای حق طلبان باشد؟ این اتفاق چه بود ایا ما میخواهیم چشم بر تاریخ ببندیدم و هنوز با تعصب به ماجرا نگاه کنیم که نه اقا جان این حرف ها دروغ است و این چنین اتفاقی نیفتاده و..... اقا جان این موارد و نمونه های دیگری که میاوریم را علماء خود اهل سنت نقل کره اند نه شیعه پس چرا چشم بر حقیقت ببندیم و ما هم با کسانی که به حضرت زهراسلام الله علیها ظلم کردند همراه شویم و این ظلم را ادامه بدهیم ؟ فردا قیامت جواب رسول الله را چه بدهیم؟ بیاییم قدری با تامل نگاه کنیم که فرصت کم است اما حق روشن؟ پس معلوم شد دلیل مخفی بودن قبر انچه شما توهم فرموده بودیدنیست در قسمت دوم متن مقاله این سایت امده که: .... همینطور از صد ها صحابی، نشانی و قبری در دست نداریم اما همه را دوست داریم. مثلا حضرت عباس، عموی پیامبر، آنقدر برای صحابه عزیز بود که در زمان حضرت عمر، برای دعای باران ایشان را پیشنماز خود کردند و صحابه پشت ایشان صف بستند. با این وجود آدرس قبر او را نمیدانیم که کجاست. اما جواب این قسمت از سایت عزیزان: مخفی بودن قبر صحابه در فرض تصور ما دو حالت دارد 1- قبرشان مشخص بود اما در مرور زمان از یادها رفت 2-از همان ابتدا خود شخص نخواسته بود که محل دفنش فاش شود که این مطلب حتما باید دلیلی خاص داشته باشد و فرض ما در مورد حضرت زهرا سلام الله علیها قسمت دوم است که ان دلیل خاص مخفی بودن را هم در بالا ذکر کردیم . پس نتیجه این که لزومی ندارد چون قبر بعضی از صحابه به علت مرور زمان از یاد رفته بگوییم قبر حضرت زهرا سلام الله علیها هم همانگونه بوده ؟ خیر بلکه دلیلی خاص داشته و ان دلیل بیان شد. در ادامه مقاله سایت آمده : چون در این باره تکلیف شرعی نداریم. و خداوند بما نگفته که نگهبان قبرها باشیم. جهت بحث را عوض نفرمایید ؟ بله دوست عزیز ما در مورد پیدا کردن قبور تکلیف شرعی نداریم و بحث ما هم پیدا کردن قبور نیست بلکه بحث سر چرایی و علت مخفی بودن قبر است ؟سر این است که مگر چه اتفاقی افتاد که حضرت زهرا سلام الله علیها وصیت کردند قبرشان در طول تاریخ مخفی باشد در واقع مخفی بودن قبر ایشان در طول تاریخ زنده نگه داشتن این سوال تاریخی است کهمگر چه اتفاقی افتاده بود که چنین شد؟ در ادامه مقاله سایت آمده : اما از نظر ما سنی ها جای قبر دختر محبوب پیامبر معلوم است. قبر حضرت فاطمه در مجموعه قبرهای بقیع است. قبر حسن رضی الله عنه هم همانجاست. چون ایشان وصیت کرده بود کنار مادرش دفن شود. خوب بود این دوست عزیز سندی هم برای مطلبشان ذکر میکردند اگر چه کل مطالب ایشان خالی از سند بود . اما جالب است اگر امام حسن علیه السلام وصیت کرده بودند در کنار مادرشان علیها السلام دفن شوند پس چرا جناب عایشه از این کار مانع شدند و دستور به تیراندازی به پیکر امام حسن علیه السلام را صادر کردند ؟ یا چرا شما مطالبتان را بدون هیچ سندی کر فرمودید ؟ خوشحال میشویم برای بعضی مطالب بسیار جدید که از شما شنیدیم سندی هم ذکر بفرمایید؟ و همچنان سوالاتی در دل حق جویان باقی میماند مگر نه این که از شئون رهبر مسلمین ارج نهادن و شرکت در تشییع جنازه افراد مهم جامعه است چه رسد به دختر رسول خدا که روایات انچنانی در حق ایشان نازل شده که خشم وعضب ایشان را سبب خشم وغضب پروردگار میداند؟ حضرت زهرا سلام الله علیها میدانستند که اگر بعد از شهادتشان هیئت حاکمه در تشییع جنازه ایشان حاضر شود انان به دنبال رفع این اتهام از خود هستند لذا حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) وصیت کرد که او را شبانه دفن کنند و اجازه ندهند که هیئت حاکمه در مراسم دفن حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) حاضر شوند. صریح صحیح بخاری و مسلم است که میگوید: فلما توفیت دفنها زوجها علی بن أبی طالب لیلا و لم یؤذن بها أبا بکر وصلى علیها على. وقتی از دنیا رفت، او را شبانه دفن کردندف بدون اینکه به ابوبکر خبر بدهند و حضرت علی (علیه السلام) بر او نماز خواند. صحیح بخاری، ج5، ص82 - صحیح مسلم، ج5، ص154 والسلام
صادق کاهانی |
از مدینه تا کربلا همراه با سیدالشهداء امام حسین علیه السلام
فلسفه قیام ابی عبدالله الحسین (علیه السلام) را در سخنان آن حضرت در آغاز حرکت از مدینه و موضع گیری های ایشان در برابر حوادثی که در منزلگاه های میان راه روی داده است می توان یافت .
مدینه
زمان: نیمه دوم ماه رجب سال 60 هجری
حاکم وقت مدینه (ولید بن عتیقه) پس از مرگ معاویه دستور یافت تا از امام حسین (علیه السلام) برای یزید بیعت بگیرد. حضرت فرمود: «... یزید فردی است شرابخوار و فاسق که به ناحق خون می ریزد و اشاعه دهنده فساد است و دستش به خون افراد بی گناه آلوده گردیده و شخصیتی همچون من با چنین مرد فاسدی بیعت نمی کند.»
وقتی مروان بن حکم بیعت با یزید را از حضرت درخواست کرد امام حسین(علیه السلام) فرمود: ای دشمن خدا! دور شو، من از رسول خدا شنیدم که فرمود: «خلافت بر فرزندان ابوسفیان حرام است اگر معاویه را بر فراز منبر من دیدید او را بکشید.» و امت او چنین دیدند و عمل نکردند و اینک خداوند آنان را به یزید فاسق گرفتار کرده است .
امام حسین(علیه السلام) در شب 28 رجب سال 60 هجری همراه با بیشتر خاندان خویش و بعضی یاران، پس از وداع با جدش پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) از مدینه به طرف مکه حرکت کرد.
امام حسین(علیه السلام) هدف خروج از مدینه را در وصیتنامه اش چنین بیان می کند:... و جز این نیست که برای اصلاح در میان امت جدم خارج شدم. می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کرده و به راه و روش جدم (رسول خدا) و پدرم علی (علیه السلام) رفتار نمایم .
کسی که به سوی خدا دعوت کند عمل نیک انجام دهد و بگوید از مسلمانان هستم، از خدا و رسولش جدا نمی شود ... اگر در نوشتن نامه ات خیر مرا آرزو کرده ای، خدا پاداش تو را بدهد.
مکه
زمان : از 3 شعبان تا 8 ذی الحجه 60 هجری
امام حسین(علیه السلام) در سوم شعبان به مکه رسید و در خانه عباس بن عبدالمطلب سکنی گزید. مردم مکه و زائران خانه خدا که از اطراف آمده بودند به دیدار حضرت شرفیاب می شدند.
امام حسین(علیه السلام) پس از رسیدن دوازده هزار نامه از جانب کوفیان، مسلم بی عقیل را در روز 15 رمضان به عنوان نماینده خویش به سوی کوفه فرستاد.
امام حسین(علیه السلام) طی نامه هایی به مردم بصره و کوفه، سزاوارترین مردم برای خلافت و امامت را اهل بیت(علیهم السلام) معرفی کرد و ...
حضرت با رسیدن نامه مسلم بن عقیل مبنی بر بیعت مردم کوفه با وی و از سوی دیگر برای حفظ حرمت خانه خدا - که تصمیم به قتل آن حضرت، در آنجا گرفته بودند - حج را به عمره تبدیل کرد و در هشتم ذی الحجه به رغم مخالفت بسیاری از دوستان به سوی عراق روانه شد.
بخشی از آخرین سخنرانی های حضرت در مکه:
ما اهل بیت به رضای خدا راضی و خشنودیم ... هر کس می خواهد در راه ما جانبازی کند و خون خویش را در راه لقای پروردگار نثار نماید، آماده حرکت با ما باشد .
صَفّاح
زمان: چهارشنبه 9 ذی الحجه 60 هجری
امام حسین(علیه السلام) در پاسخ به مخالفین حرکت به سوی عراق، فرمود: «رسول خدا را در خواب دیدم و به امر مهمی ماموریت یافتم و باید آن را تعقیب کنم.»
در این منطقه فرزدق شاعر با آن حضرت ملاقات کرد و در جواب حضرت که از احوال مردم عراق جویا شده بود، گفت: دل های مردم با توست ولیکن شمشیرشان با بنی امیه است .
سخن امام حسین (علیه السلام) خطاب به فرزدق در این منزلگاه:
اگر پیش آمدها طبق مراد باشد، خدا را بر نعمت هایش شکر گوییم. اگر پیش آمدها طبق مراد نبود آن کس که نیتش حق و تقوا بر دلش حکومت می کند، از مسیر صحیح خارج نشود و ضرر نخواهد کرد.
ذات عِرق
زمان: دوشنبه 14 ذی الحجه 60 هجری
در این منزلگاه بود که عبدالله بن جعفر، همسر زینب (سلام الله علیها) امان نامه ای را از استاندار مدینه "عمروبن سعید" که آن ایام در مکه به سر می برد، گرفت و برای حضرت آورد که مضمون آن چنین بود: من تو را از ایجاد تفرقه بر حذر داشته و از هلاک شدن تو می ترسم!! لذا به سوی من برگرد تا در امان من بمانی!
حضرت در جواب چنین فرمود: کسی که به سوی خدا دعوت کند عمل نیک انجام دهد و بگوید از مسلمانان هستم، از خدا و رسولش جدا نمی شود ... اگر در نوشتن نامه ات خیر مرا آرزو کرده ای، خدا پاداش تو را بدهد.
عبدالله پسران خویش (عون و محمد) را به خدمت در کنار حضرت و جهاد با دشمنان سفارش کرد و خود به سوی مکه بازگشت .
قسمتی از نامه امام به عمربن سعید که در این منزلگاه نوشت:
بهترین امان، امان خداوند است. از خداوند، ترس از او را در دنیا خواهانیم تا در قیامت به ما امان بخشد.
حاجِر
زمان: سه شنبه 15 ذی الحجه 60 هجری
حضرت نامه ای را برای تعدادی از مردم کوفه توسط "قَیس بن مُسهِر" فرستاد و چنین نوشت: «نامه مسلم بن عقیل که حاکی از اجتماع شما در کمک و طلب حق ما بود به من رسید خداوند به خاطر نصرت و یاریتان پاداش بزرگی نصیبتان کند ... هنگامی که فرستاده من "قیس" بر شما وارد شد در کارتان محکم و کوشا باشید، من همین روزها به شما می رسم.»
"قیس" را در میان راه دستگیر کردند. او به ناچار نامه امام را پاره نمود تا از مضمون آن آگاه نشوند. سپس او را به قصر دارالاماره نزد عبیدالله بردند. از او خواستند نام افرادی که به حسین (علیه السلام) نامه نوشته اند افشا کند و یا در برابر مردم به حسین(علیه السلام) و پدر و برادرش دشنام دهد. او بالای قصر رفته و ضمن تمجید از حضرت علی(علیه السلام) و فرزندانش و معرفی خویش، ابن زیاد و یارانش را نفرین کرد و خبر از حرکت حضرت به سوی آنان داد و از مردم خواست دعوت امام حسین (علیه السلام) را اجابت کنند. لذا عبیدالله دستور داد او را از بالای قصر به پایین انداختند و بدنش قطعه قطعه گردید و این چنین به شهادت رسید .
از سخنان امام حسین(علیه السلام) در بین راه مکه تا کربلا:
«فَاِنّی لا اَرَی المَوت اِلاّ سَعادَة وَلَا الحَیاةَ مَع الظّالِمینَ اِلاّ بَرَماً»؛ من مرگ را جز سعادت نمی بینم و زندگی با ستمگران را جز ننگ نمی دانم.
خُزَیمِیّه
زمان: جمعه 18 ذی الحجه 60 هجری
امام و همراهان یک روز و یک شب در این منزلگاه توقف کردند، عده ای پیوستن «زهیر بن قین» به حسین (علیه السلام) را در این منزلگاه گفته اند.
امام حسین(علیه السلام) خطاب به زینب کبری(علیهاالسلام) در این منزلگاه می فرماید:
خواهرم! آنچه اراده مشیّت خدا بدان تعلق گرفته، همان خواهد شد .
زَرُود
زمان: دوشنبه 21 ذی الحجه 60 هجری
«زهیر بن قین» که دارای عقیده عثمانی بود، در آن سال مراسم حج را بجای آورده و به کوفه باز می گشت. ناخوشایندترین چیز نزد او فرود آمدن در یک محل با حسین (علیه السلام) بود. هر دو در این منزلگاه به ناچار فرود آمدند. در حالی که زهیر با همراهانش مشغول غذا خوردن بود، حضرت از طریق نماینده ای، "زهیر" را به خیمه اش دعوت کرد، اما او تأملی کرد. همسرش به او گفت: «سبحان الله پسر رسول خدا ترا می خواند و تو اجابت نمی کنی!»
زهیر با اکراه به سوی حضرت رفت. اما هنگام مراجعت از خیمه آن حضرت، آثار خوشحالی از چهره اش نمایان شد و به همراهان گفت: «من به حسین(علیه السلام) ملحق خواهم شد، هر کس میل دارد در یاری فرزند پیامبر شرکت کند، با ما بیاید و هر کس با ما نیست با او وداع می کنم.» لذا همسرش نیز او را رها نکرد و تا واقعه عاشورا و شهادت زهیر، همراه کاروان حسینی بود.
امام حسین(علیه السلام) بعد از شهادت زهیر فرمود:
ای زهیر! خدا تو را از لطف و رحمت خویش دور مدارد و قاتلان تو را همانند لعنت شدگان مسخ شده به بوزینه و خوک لعنت نماید .
ثَعلَبیّه
زمان: سه شنبه 22 ذی الحجه 60 هجری
امام شبانه وارد این منزلگاه شد و خبر شهادت "مسلم بن عقیل" و هانی بن عروه را به وی دادند.
پس از آن حضرت فرمودند: «اِنّا لِلّه وَ اِنّا اِلَیهِ راجِعون»؛ همه از خدائیم و به سوی او باز می گردیم، پس از اینها زندگی سودی ندارد. آنگاه اشک به صورتش جاری شد و همراهان نیز گریه کردند.
نوشته اند: امام حسین(علیه السلام) با یارانش اتمام حجت کرد. اما گروهی که به طمع مال و مقام دنیا با امام آمده بودند، پس از این خبر، از حضرت جدا شدند.
سخن امام حسین(علیه السلام) با مردی از اهل کوفه در این منزلگاه:
به خدا سوگند که اگر تو را در مدینه ملاقات می کردم، اثر جبرئیل را در خانه ما، و نزول او برای وحی به جدم را، به تو نشان می دادم. ای برادر! عموم مردم دانش را از ما برگرفتند ...
زُباله
زمان: چهارشنبه 23 ذی الحجه 60 هجری
حضرت حسین(علیه السلام) در این منزلگاه چنین فرمودند: شیعیان کوفه ما را بی یار و یاور گذاشته اند. هر کس از شما بخواهد، می تواند بازگردد و از سوی ما حقی بر گردنش نیست .
امام حسین(علیه السلام) در جواب مردی که از آیه «یَومَ نَدعوا کُلَّ اُناسٍ بَأِمامِهِم» پرسیده بود، فرمود:
پیشوایی، مردم را به راه راست دعوت کرد و گروهی اجابت کردند، و پیشوایی، مردم را به گمراهی دعوت کرد و گروهی اجابت کردند. گروه اول در بهشت و گروه دوم در دوزخ خواهند بود.
بَطنُ العَقَبه
زمان: جمعه 25 ذی الحجه 60 هجری
از سخنان امام حسین(علیه السلام) در این منزلگاه:
بنی امیه مرا رها نکنند تا جان مرا بگیرند. هرگاه چنین کنند، خدا بر آنان کسانی مسلط خواهد کرد که آنها را ذلیل و خوار خواهد ساخت .
شَراف (و ذُو حُسَم)
زمان: شنبه 26 ذی الحجه 60 هجری
حضرت در منزلگاه شراف دستور دادند که آب فراوان برداشته و صبحگاهان حرکت کنند. در میان راه و هنگام ظهر به لشکری برخوردند و امام حسین(علیه السلام) با سرعت و قبل از دشمن در منزل «ذُوحَسَم» مستقر شد. آنگاه امام(علیه السلام) فرمان داد تا لشکر دشمن و نیز اسبان آنان را سیراب کنند .
لشکر امام(علیه السلام) و لشکر دشمن به فرماندهی حُر، نماز ظهر و عصر را به امامت حضرت خواندند.
امام سپاه حُر را چنین خطاب فرمود: «... ما اهل بیت سزاوارتر به ولایت و حکومت بر شما هستیم از مدعیانی که بر اساس عدالت رفتار نمی کنند و در حق شما ستم روا می دارند. ای مردم! من به سوی شما نیامدم مگر آن که دعوتم کردید. پس اگر از آمدنم ناخشنودید، بازگردم.»
تا حضرت خواست برگردد، حُر مانع گشت. حضرت فرمود: «مادرت به عزایت بنشیند! چه می خواهی؟ حُر گفت: مأمورم که تو را به نزد عبیدالله بن زیاد ببرم . حال اگر نمی پذیری، حداقل راهی را انتخاب کن که نه به کوفه باشد و نه به مدینه .
از سخنان حضرت در این منزلگاه:
مگر نمی بینید که به حق عمل نمی شود و از باطل پرهیز نمی شود. در این حال سزاوار است که مؤمن، لقای پروردگار را طلب کند.
بَیَضه
زمان: یکشنبه 27 ذی الحجه 60 هجری
لشکر امام حسین و حر که به موازات و نزدیک همدیگر حرکت می کردند در این محل فرود آمدند.
حضرت در این منزلگاه لشکریان حرّ را مخاطب قرار داده، چنین فرمود: «بنی امیه به فرمان شیطان از اطاعت خدا سرپیچی نموده و فساد کردند. حدود خدا را اجرا نکرده و بیت المال را منحصر به خود ساختند. حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام کردند ... . شما به من نامه ها نوشتید و گفتید که با من بیعت کرده اید، حال اگر به بیعت خویش با من پایبند بمانید کار عاقلانه ای کرده اید که من فرزند دخت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اسوه ای برای شما هستم. اگر بیعتتان را بشکنید، سوگند به جانم! که از شما هم بعید نیست، چرا که با پدرم علی(علیه السلام) و برادرم حسن و پسر عمویم مسلم پیمان شکنی کردید. بدانید اگر چنین کنید سعادت خودتان را از دست داده اید.
از سخنان حضرت در این منزلگاه:
ای مردم! رسول خدا فرمود: هر کس سلطان ستمگر، پیمان شکن، حلال کننده حرامها و مخالف با سنت رسول خدا را ببیند و در برابر او برنخیزد، جایگاهش با او در جهنم است .
عُذَیبُ الهِجانات
زمان: دوشنبه 28 ذی الحجه 60 هجری
چند تن از اهل کوفه با حضرت ملاقات کرده و اوضاع شهر را چنین توصیف کردند: «به اشراف کوفه رشوه های گزاف داده اند و اینک یک دل و یک زبان با تو دشمنی می ورزند و سایر مردم دلشان با توست. اما فردا شمشیرهایشان به روی تو کشیده می شود.»
امام در این باره آیه ای را تلاوت فرمودند که:
از میان مؤمنان مردانی هستند بر سر پیمان خود با خدا ایستادگی کرده و به عهد خویش وفا کردند و به شهادت رسیدند و برخی در انتظار شهادت اند ... .
قصر بنی مُقاتِل
زمان: چهارشنبه اول محرم 61 الحرام هجری
گروهی از اهل کوفه در این منزلگاه خیمه زده بودند، حضرت از آنها پرسید: آیا به یاری من می آیید؟ بعضی گفتند دل ما رضایت به مرگ نمی دهد و بعضی گفتند: ما زنان و فرزندان زیادی داریم، مال بسیاری از مردم نزد ماست و خبر از سرنوشت این جنگ نداریم، لذا از یاری تو معذوریم .
حضرت به جوانان امر کرد که آب بردارند و شبانه حرکت کنند.
امام حسین (علیه السلام) در این منزل به عبیدالله جعفی چنین فرمود:
پس اگر ما را یاری نمی کنی خدای را بپرهیز و از این که جزو کسانی باشی که با ما می جنگند. سوگند به خدا اگر کسی فریاد ما را بشنود و ما را یاری نکند، او را به رو در آتش می افکند.
نینوا ( و کربلا)
زمان: پنج شنبه دوم محرم الحرام 61 هجری
نینوا جایی است که حرّ دستور یافت حضرت را در بیابانی بی آب و علف و بی دژ و قلعه فرود آورد. امام برای اقامت در محل مناسب تری، به حرکت خود ادامه داد تا به سرزمینی رسید. اسم آنجا را سوال فرمود؛ تا نام کربلا را شنید، پس گریست و فرمود: پیاده شوید، اینجا محل ریختن خون ما و محل قبور ماست، و همین جا قبور ما زیارت خواهد شد، و جدم رسول خدا چنین وعده داد .
عبیدالله بن زیاد نامه ای بدین مضمون برای حضرت نوشت: خبر ورود تو به کربلا رسید. من از جانب یزید بن معاویه مأمورم سر بر بالین ننهم تا تو را بکشم و یا به حکم من و حکم یزید بن معاویه باز آیی! والسلام. امام(علیه السلام) فرمود: این نامه را جوابی نیست! زیرا بر عبیدالله عذاب الهی لازم و ثابت است.
امام حسین (علیه السلام) چون نامه ابن زیاد را خواند، فرمود:
«لا اَفلَحَ قَومٌ اشتَرَوا مَرضاتِ المَخلوُقِ بِسَخَطِ الخالِق؛ رستگار نشوند آن گروهی که خشنودی مردم را با غضب پروردگار خریدند. (خشنودی مردم را بر غضب خدا مقدم داشتند)
تعداد نظامیانی که لباس و سلاح جنگی و حقوق از حکومت غاصب بنی امیه گرفته و به جنگ امام حسین (علیه السلام) آمده بودند را، بالغ بر 30 هزار جنگجو نوشته اند .
کربلا
زمان: جمعه سوم محرم الحرام 61 هجری
عمر بن سعد با لشکری چهار هزار نفره از اهل کوفه وارد کربلا شد.
سخن امام حسین (علیه السلام) هنگام ورود به کربلا:
«اَلنّاسُ عُبیدُ الدُّنیا وَالدّینُ لَعِقٌ عَلی اَلسِنَتِهِم یَحوُطُونَهُ ما...؛ مردم، بندگان دنیا هستند و دین آنها جز سخن زبانشان نیست. تا آنگاه کا زندگیشان بچرخد، دنبال دین می روند. و هرگاه بنای امتحان و آزمایش پیش آید، دینداری بسیار اندک می شود.
کربلا
زمان: شنبه چهارم محرم الحرام 61 هجری
عبیدالله بن زیاد در مسجد مردم را چنین خطاب کرد: «ای مردم! خاندان ابوسفیان را آزمودید و آنها را چنان که می خواستید یافتید!! و یزید را می شناسید که دارای رفتار و روشی نیکوست که به زیر دستان احسان می کند و بخشش های او بجاست! اکنون یزید دستور داده تا بین شما پولی را تقسیم نمایم و شما را به جنگ با دشمنش حسین بفرستم.»
شمر بن ذی الجوشن با چهار هزار جنگجو
یزید بن رکاب با دو هزار جنگجو
حصین بن نمیر با چهار هزار جنگجو
مضایر بن رهیه با سه هزار جنگجو
نصر بن حرشه با دو هزار جنگجو برای جنگ با امام حسین (علیه السلام) اعلام آمادگی کرده و حرکت به سوی کربلا را آغاز کردند.
امام (علیه السلام) در پاسخ «قیس بن اشعث» که سفارش به بیعت با یزید می کرد، فرمود:
نه، به خدا سوگند، دست ذلت در دست آنان نمی گذارم، مانند بردگان از صحنه جنگ با آنان فرار نمی کنم.
کربلا
زمان: یکشنبه پنجم محرم الحرام 61 هجری
نیروهای پراکنده در سطح شهر کوفه کم کم جمع شده و به لشکر عمر بن سعد می پیوندند.
عبیدالله عده ای را مأموریت داد تا در مسیر به سوی کربلا بایستند و از حرکت کسانی که به قصد یاری امام حسین(علیه السلام) از کوفه خارج می شوند، جلوگیری کنند.
چون گروهی از مردم می دانستند جنگ با امام حسین(علیه السلام) در حکم جنگ با خدا و پیامبر است در اثنای راه از لشکر دشمن جدا شده و فرار می کردند.
از سخنان امام حسین(علیه السلام) با لشکر دشمن:
هیهات ما به ذلت تن نخواهیم داد. خدا و رسول او و مؤمنان هرگز برای ما ذلت را نپسندیدند، دامن های پاکی که ما را پروریده، و سرهای پر شور و مردان غیرتمند هرگز طاعت فرومایگان را بر کشته شدن مردانه ترجیح ندهند.
کربلا
زمان: دوشنبه ششم محرم الحرام 61 هجری
عمر بن سعد نامه ای را از عبیدالله دریافت می دارد که مضمون آن چنین است: من از لشکر سواره و پیاده چیزی را از تو فرو گذار نکردم، و توجه داشته باش که مأمورانی برگزیده ام که هر روز وضعیت را به من گزارش کنند.
حبیب بن مظاهر از حضرت اجازه می گیرد تا نزد طایفه ای از بنی اسد - که در آن نزدیکی ها زندگی می کردند - رفته و آنان را به یاری فرا خواند، حضرت اجازه دادند. حبیب نزد آنها رفت و گفت: «امروز از من فرمان برید و به یاری حسین بشتابید تا شرف دنیا و آخرت از آنِ شما باشد.» تعداد90 نفر بپا خواستند و حرکت کردند، اما در میان راه با لشکر عمر بن سعد برخورد کردند و چون تاب مقاومت نداشتند، پراکنده شده و برگشتند. حبیب به نزد حضرت رسید و جریان را تعریف نمود. امام گفت:«لا حَولَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ.»
نامه امام حسین(علیه السلام) از کربلا به برادرش محمد بن حنفیّه و بنی هاشم:
... مثل این که دنیا اصلاً وجود نداشته(اینگونه دنیا بی ارزش و نابود شدنی است) و آخرت همیشگی و دائم بوده و هست.
حضرت "زهیر بن قیس" را فرمانده راست سپاه، و حبیب بن مظاهر را فرمانده چپ سپاه گمارد و پرچم را به دست برادرش عباس(علیه السلام) سپرد. گرچه سپاه دشمن به خیمه ها نزدیک می شد، ولی حضرت تیری نینداخت چون می فرمود: دوست ندارم که آغازگر جنگ با این گروه باشم.»
کربلا
زمان: سه شنبه هفتم محرم الحرام 61 هجری
تعداد نظامیانی که لباس و سلاح جنگی و حقوق از حکومت غاصب بنی امیه گرفته و به جنگ امام حسین (علیه السلام) آمده بودند را، بالغ بر 30 هزار جنگجو نوشته اند .
عمر بن سعد نامه ای بدین مضمون از عبیدالله دریافت کرد که: سپاهیان خود را بین امام حسین (علیه السلام) و اصحابش و آب فرات فاصله بینداز به طوری که حتی قطره ای آب به امام(علیه السلام) نرسد، همانگونه که از دادن آب به عثمان بن عفّان خودداری شد! عمر بن سعد 500 سوار را در کنار شریعه فرات مستقر کرد. یکی از آنها فریاد زد یا حسین! به خدا سوگند که قطره ای از این آب را نخواهی آشامید تا از عطش جان دهی!
حضرت فرمود: «خدایا! او را از تشنگی هلاک کن و هرگز او را مشمول رحمتت قرار مده.» حمید بن مسلم می گوید به چشم خود دیدم که نفرین امام حسین (علیه السلام) تحقق یافت.
امام حسین (علیه السلام) سپاه دشمن را این چنین نفرین کرد:
بار خدایا! باران آسمان را از اینان دریغ کن، و بر ایشان تنگی و قحطی(همچون سال های قحطی یوسف در مصر) پدید آور، و آن غلام ثقی(حجاج بن یوسف) را بر ایشان بگمار تا جام زهر به ایشان بچشاند زیرا آنها به ما دروغ گفتند و ما را خوار ساختند و خداوند(به توسط آن غلام) انتقام من و اصحاب و اهل بیت و شیعیان مرا از اینان بگیرد.
کربلا
زمان: چهارشنبه هشتم محرم الحرام 61 هجری
هر لحظه تب عطش در خیمه ها افزون می شد، امام حسین(علیه السلام) برادرش عباس را به همراه عده ای، شبانه حرکت داد. آنها با یک برنامه حساب شده، صفوف دشمن را شکسته و مشک ها را پر از آب کردند و به خیمه ها برگشتند.
ملاقات امام حسین(علیه السلام) با عمر بن سعد:
حضرت فرمود: «ای پسر سعد! آیا با من مقاتله می کنی و از خدا هراسی نداری؟»
ابن سعد گفت: «اگر از این گروه جدا شوم خانه ام را خراب و اموالم را از من می گیرند و من بر حال افراد خانواده ام از خشم ابن زیاد بیمناکم.»
حضرت فرمود:
«تو را چه می شود؟ خدا جان تو را به زودی در بستر بگیرد و تو را در روز قیامت نیامرزد ... گمان می کنی که به حکومت ری و گرگان خواهی رسید؟ به خدا چنین نیست و به آرزویت نخواهی رسید.»
سخن امام حسین (علیه السلام) با یارانش:
ای بزرگ زادگان! صبر پیشه کنید که مرگ جر پلی نیست که شما را از سختی و رنج عبور داده و به بهشت پهناور و نعمت های همیشگی آن می رساند.
کربلا
زمان: پنج شنبه نهم محرم الحرام 61 هجری
شمر خود را به خیام امام حسین(علیه السلام) رسانده، ضمن صدا کردن حضرت عباس و دیگر فرزندان ام البنین، می گوید: «برای شما از عبیدالله امان نامه گرفتم» آنها متفقاً گفتند: «خدا تو را و امان نامه تو را لعنت کند، ما امان داشته باشیم و پسر دختر پیامبر امان نداشته باشد؟»
امام حسین(علیه السلام) توسط حضرت عباس از دشمن یک شب را برای نماز، راز و نیاز با خدا و تلاوت قرآن مهلت می گیرد.
حفر خندق در اطراف خیام برای مقابله با شبیخون دشمن و قطع کردن راه ارتباطی دشمن با خیام از سه طرف - که فقط از یک قسمت ارتباط برقرار باشد – و یاران امام در آنجا مستقر بودند. این تدبیر امام (علیه السلام) برای اصحاب بسیار سودمند بود، گروهی از لشکر عمر بن سعد به سپاه امام (علیه السلام) می پیوندند.
سخن امام حسین (علیه السلام) خطاب به دشمن:
وای بر شما! چه زیانی می برید اگر صدای مرا بشنوید؟! من شما را به یک راه راست می خوانم، اما شما از همه فرامین من سر باز می زنید، چرا که شکم های شما از مال حرام پر شده و بر دل های شما مُهر شقاوت زده شده است .
کربلا
زمان: جمعه دهم محرم الحرام61 هجری
امام حسین(علیه السلام) با یارانش نماز صبح را به جماعت خواند و سپس با آنها چنین سخن گفت: «... خدا به شهادت من و شما فرمان داده است. بر شما باد که صبر و شکیبایی را پیشه خود سازید.»
حضرت "زهیر بن قیس" را فرمانده راست سپاه، و حبیب بن مظاهر را فرمانده چپ سپاه گمارد و پرچم را به دست برادرش عباس(علیه السلام) سپرد. گرچه سپاه دشمن به خیمه ها نزدیک می شد، ولی حضرت تیری نینداخت چون می فرمود: دوست ندارم که آغازگر جنگ با این گروه باشم.»
عمر بن سعد تیر را بر کمان نهاده و به سوی یاران امام انداخت و گفت: گواه باشید که اول کسی بودم که به سوی لشکر حسین تیر انداختم!
سپس سپاهیان عمر بن سعد تیر بر کمان نهاده و از هر طرف یاران امام حسین(علیه السلام) را نشانه رفتند. امام(علیه السلام) فرمود: «یاران من! بپاخیزید و به سوی مرگ (شهادت) بشتابید، خدا شما را بیامرزد.»
در حمله اول چهار تن شهید شدند و سپس یاران باقی مانده هر کدام به نوبت به تنهایی به میدان رزم شتافته و به شهادت می رسیدند و بعد از آنها نوبت به خاندان بنی هاشم رسید و آنها نیز شربت شهادت را نوشیدند.
امام حسین(علیه السلام) که یکه و تنها مانده بود، نگاهی به اجساد مطهر شهدا کرده و آنها را صدا می کرد. حضرت برای وداع آخر به سوی خیمه ها آمد، آنگاه در حالی که شمشیرش را از غلاف بیرون آورده بود در برابر دشمن قرار گرفت و جنگ نمایانی کرد. دشمن از هر طرف وی را محاصره نمود، ناگاه تیری سه شعبه به قلب مبارکش اصابت کرد و در حالی که یکصد و چند نشانه تیر و نیزه بر پیکرش بود، نقش بر زمین گشت و روح مبارکش به ملکوت اعلی پیوست. اما شیون زنان، کودکان و حتی فرشتگان الهی بلند شد.
«و سَیَعلَمُ الَّذینَ ظَلَموا اَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ»
منبع: کتاب مدینه تا کربلا، همراه سیدالشهداء،
حجة الاسلام محمدباقر روشندل
فضیلت گریه بر امام حسین(ع)
هر که در مرثیه حسین (علیه السّلام) شعری بگوید و بگرید و بگریاند، حق تعالی او را بیامرزد و بهشت را برای او واجب میگرداند.
همیشه زبان، مترجم عقل بوده ولی ترجمان عشق، چشم است. آنجا که اشکی از روی احساس و درد و سوز میریزد، عشق حضور دارد ولی آنجا که زبان با گردش منظم خود جملههای منطقی میسازد عقل حاضر است.
بنابراین همانطور که استدلالات منطقی و کوبنده میتواند همبستگی گوینده را با اهداف رهبران مکتب آشکار سازد قطره اشک نیز میتواند اعلان جنگ عاطفی بر ضد دشمنان مکتب محسوب گردد.
از این رو گریه حضرت زینب علیهاالسلام بر اهل بیت علیهم السّلام گریه عاطفی و گریه پیامآور و یک نوع نهی از منکر و شعار شورانگیز و سوزاننده و رسواگر طاغوتیان و ستمگران بود.
بر همین اساس است که پیامبر اکرم و امامان علیهم السّلام کسی را که آمادگی گریه کردن ندارد به تباکی (خود را به شکل گریه درآوردن) دعوت کردهاند تا یاد حسین در همه قرون و اعصار در خاطرهها زنده بماند.
در اجر و ثواب گریه بر امام حسین علیه السّلام
اجر و مزد گریه برای آن حضرت بسیار عظیم و بزرگ است و خداوند خود ضامن آن میباشد.
گریه برای آن حضرت سختیهای زمان احتضار را از بین میبرد زیرا امام صادق علیه السّلام به مسمع بن عبدالملک فرمودند: آیا مصائب آن جناب (امام حسین علیه السّلام) را یاد میکنی؟
عرض کرد: بلی والله مصائب ایشان را یاد کرده و گریه میکنم.
حضرت فرمودند: آگاه باش که خواهی دید در وقت مردن پدران مرا که به ملک الموت وصیت تو را میکنند که سبب روشنی چشم تو باشد.
همچنین فرمودند: ای مسمع گریه بر احوالات حسین (علیه السّلام) سبب میشود که ملک الموت بر تو مهربانتر از مادر گردد.
گریه بر حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السّلام) باعث راحتی در قبر، فرحناک و شادان شدن مرده، شادان و پوشیده بودن او در هنگام خروج از قبر است در حالی که او مسرور است فرشتگان الهی به او بشارت بهشت و ثواب الهی را میدهند.
اجر و مزد هر قطره آن این است که شخص همیشه در بهشت منزل کند.(1)
گریه کننده بر امام حسین علیه السّلام در بهشت با ایشان و هم درجه ایشان خواهد بود.(2)
شیخ جلیل جعفر بن قولویه در کامل از ابن خارجه روایت کرده است:
روزی در خدمت امام صادق علیه السّلام بودیم و امام حسین علیه السّلام را یاد کرده و از او نام بردیم. حضرت صادق علیه السّلام بسیار گریستند و ما نیز به تبع ایشان گریستیم. پس حضرت صادق علیهالسّلام فرمودند که امام حسین علیه السّلام میفرمود من کشته گریه و زاری (اشکم) هستم نام من در نزد هیچ مؤمنی برده نمیشود مگر آن که محزون و گریان میشود.
در روایت آمده است هیچ روزی نبود که اسم امام حسین علیه السّلام در نزد امام صادق علیه السّلام برده شود و آن امام در آن روز تبسمی بر لب بیاورند. آن حضرت در تمام روز گریان و محزون بودند و میفرمودند: امام حسین علیه السّلام سبب گریه هر مؤمن است.
شیخ طوسی و شیخ مفید از ابان بن تغلب روایت کردهاند که حضرت صادق علیه السّلام فرمودند: نَفَس کسی که برای مظلومیت ما محزون است تسبیح است و اندوه و ماتم او عبادت خدا و پوشیدن اسرار ما از بیگانگان جهاد در راه خداست .(3)
شیخ کشی(ره) از زید شحام روایت کرده است که: من با جماعتی از کوفیان در خدمت امام صادق علیه السّلام بودیم، جعفر بن عفان وارد شد . حضرت او را اکرام کردند و نزدیک خود نشاندند و فرمودند یا جعفر!
جعفر عرض کرد: جانم، خدا مرا فدای تو کند.
حضرت فرمودند: به من گفتهاند تو در مرثیه و عزای حسین (علیه السّلام) شعر میگوئی.
جعفر عرض کرد: بله، فدای تو شوم.
حضرت فرمودند: پس بخوان.
جعفر شروع به خواندن مرثیه نمود، حضرت امام صادق علیه السّلام و حاضرین مجلس گریستند.
حضرت آنقدر گریست که اشک چشم مبارکش بر محاسن شریفش جاری شد.
پس از آن حضرت صادق علیه السّلام فرمودند: به خدا سوگند، که ملائکه مقرب در اینجا حاضر شدند و مرثیه تو را که در مصائب حسین (علیه السّلام) خواندی شنیدند و بیشتر از ما گریستند و حق تعالی در همین ساعت بهشت را با تمام نعمتهای آن برای تو واجب گردانید و گناهان تو را آمرزید.
پس امام فرمودند: ای جعفر میخواهی که زیادتر بگویم؟
جعفر عرض کرد: بله، ای سید من.
حضرت فرمود: هر که در مرثیه حسین (علیه السّلام) شعری بگوید و بگرید و بگریاند، حق تعالی او را بیامرزد و بهشت را برای او واجب میگرداند. (4)
شیخ صدوق (ره) در امالی از ابراهیم بن ابی المحمود روایت کرده که امام رضا علیه السّلام فرمودند: ماه محرم ماهی بود که اهالی جاهلیت، جنگ و قتال را در آن ماه حرام میدانستند، ولی این امت جفاکار خونهای ما را در آن ماه حلال دانستند و حرمت ما را هتک کرده و زنان و فرزندان ما را در آن ماه اسیر کردند. آتش در خیمههای ما افروخته و اموال ما را غارت کردند. حرمت حضرت رسالت (صلی الله علیه و آله) را در حق ما رعایت نکردند.
همانا مصیبت شهادت حسین (علیه السّلام) دیدههای ما را مجروح گردانید و اشک ما را جاری کرده . عزیز ما را ذلیل گردانیده است و زمین کربلا مورث کرب و بلاء ما گردید.
پس باید بر حسین بگریند، همانا گریه بر آن حضرت گناهان بزرگ را فرو میریزد.
سپس حضرت رضا علیه السّلام فرمودند: پدرم چون ماه محرم داخل میشد کسی آن حضرت را خندان نمیدید. و اندوه و حزن پیوسته بر او غالب میشد تا روز عاشورا. آن روز، روز مصیبت و حزن و گریه او بود و میفرمود: امروز روزی است که حسین (علیه السّلام) شهید شده است.
و همچنین شیخ صدوق از آن حضرت روایت کرده: هر که روز عاشورا روز مصیبت و اندوه گریه او باشد حق تعالی روز قیامت را برای او روز شادی و سرور گرداند و دیدهگانش در بهشت به نور ما روشن شود. (5)
از ریان بن شبیب روایت شده است که گفته روز اول محرم به خدمت امام رضا علیه السّلام رسیدم حضرت فرمودند: ... ای پسر شبیب اگر بر حسین (علیه السّلام) گریه کنی و آب دیدهگان تو بر روی تو جاری شود حق تعالی جمیع گناهان صغیره و کبیره تو را میآمرزد خواه اندک باشد و خواه بسیار.
ای پسر شبیب: اگر میخواهی خدا را ملاقات کنی در حالی که هیچ گناهی نداشته باشی حسین (علیه السّلام) را زیارت کن.
ای پسر شبیب اگر میخواهی که در غرفهای از بهشت با رسول خدا و ائمه طاهرین محشور شوی قاتلان حسین (علیه السّلام) را لعنت کن.
ای پسر شبیب اگر بخواهی مانند شهدای کربلا باشی و ثواب آنها را داشته باشی هر گاه مصیبت آن حضرت را یاد کردی بگو: یا لَیتَنی کُنتُ مَعَهُم فَاَفُوزَ فَوزًا عَظیماً؛ ای کاش من با ایشان بودم و رستگاری عظیمی مییافتم.
ای پسر شبیب اگر میخواهی در درجات عالیه بهشت با ما باشی پس برای اندوه ما اندوهناک باش و در شادی ما شاد. بر تو باد ولایت و محبت ما که اگر کسی سنگی را دوست داشته باشد حق تعالی او را در قیامت با آن محشور میگرداند. (6)
ابن قولیه با سند معتبر روایت کرده از ابی هارون مکنوف که گفت: به خدمت حضرت صادق علیه السّلام مشرف شدم آن حضرت فرمودند. که برای من مرثیه حسین (علیه السّلام) بخوان. من نیز شروع کردم به خواندن.
امام فرمود: به این صورت نخوان به همان سبک و سیاقی که نزد خودتان متعارف است و نزد قبر حسین (علیه السّلام) میخوانید بخوان. پس من خواندم.
حضرت گریستند و من ساکت شدم.
فرمود: بخوان، من خواندم تا آن اشعار تمام شد.
حضرت فرمود: باز هم برای من مرثیه بخوان، من شروع کردم به خواندن این اشعار: یا مَریَمُ قومُی فَاندُبی مَولاکِ وَ عَلیَ الحُسَین فَاسعَدی بِبُکاکِ
پس حضرت بگریست و زنها هم گریستند و شیون نمودند و هنگامی که از گریه آرام شدند فرمودند: ای اباهارون هر کس برای حسین (علیه السّلام) مرثیه بخواند و یک نفر را بگریاند بهشت بر او واجب میشود. و سپس فرمودند: هر کس امام حسین علیه السّلام را یاد کند و بر او گریه کند بهشت بر او واجب میشود. (7)
به سند معتبر از عبدالله بن بکر روایت کردهاند که گفت: روزی از حضرت صادق علیه السّلام پرسیدم که یابن رسول الله اگر قبر حضرت امام حسین علیهالسّلام را بشکافند آیا در قبر آن حضرت چیزی خواهند دید؟
حضرت فرمود: ای پسر بکر چه بسیار عظیم است سؤال تو به درستی که حسین بن علی علیهماالسّلام با پدر و مادر و برادر خود در منزل رسول خدا صلی الله علیه و آله میباشند و با آن حضرت روزی خورده و شادمانی میکنند.
گاهی بر جانب راست عرش آویخته و میگوید پروردگارا وفا کن به عهدی که با من بستهای و نظر میکند بر زیارت کنندگان خود، ایشان را با نامهایشان و نام پدرانشان میشناسند. و نظر میکنند به سوی آنهائی که بر او گریه میکنند و برایشان طلب آمرزش کرده و از پدرانشان میخواهند که برای آنها استغفار کنند و میگویند:
ای گریه کننده بر من اگر بدانی خدا چه جیزی برای تو مهیا کرده از ثوابها، هر آینه شادی تو زیادتر از اندوه تو خواهد شد.
آن بزرگوار از حق تعالی درخواست میکند که هر گناه و خطا که گریه کننده بر او کرده است بیامرزد. (8)
ارزش قطره اشک برای امام حسین علیه السلام
قطرهای از آن اگر در جنهم بیفتد آتش و حرارت آن را خاموش میکند.
ملائکه خود آن اشکها را گرفته و در شیشهای ضبط میکنند. (9)
برای هر عملی ثواب محدودی است جز ثواب آن اشک که اجر آن محدودیتی و یا اتمامی ندارد.
چشم گریان در عزای امام حسین علیه السّلام و ارزش آناگر اشک بر امام حسین علیه السّلام دارای این همه اعتبارست یقینا چشمی که در عزای او گریان باشد نیز خواص و ویژگیهای مربوط به خود را دارد.
خواص چشم گریان در عزای امام حسین علیه السلام
آن چشم در نزد خداوند از تمام چشمها محبوبتر است.(10)
همه چشمها در روز قیامت گریانند مگر چشمی که بر امام حسین علیه السّلام گریه کرده باشد. (11)
آن چشم روشن شود به نور کوثر و نظر به آن. (12)
آن چشم را ملائکه تبرّک میکنند و اشک را خود از آن پاک میکنند.(13)
خواص گریه برای امام حسین علیه السلام
هر کسی که تا به حال خداوند این مرحمت را در حق او نموده باشد و توانسته باشد قطره اشکی در عزای آن حضرت از دیدگان جاری سازد به خوبی آثار و برکات نورانی و حالات معنوی وصف ناشدنی آن را در یافته اما گریه برای آن حضرت خواصی مربوط به خود را دارد که ما اجمالاً بعضی از آن را ذکر میکنیم: صله حضرت محمد صلی الله علیه و آله است. (14)
مساعدت و یاری حضرت زهرا سلام الله علیها است زیرا آن مکرمه هر روز در عزای فرزندنش میگرید. (15)
اداء حق پیامبر صلی الله علیه و آله، خدا و ائمه هدی علیهم السّلام است. (16)
گریه برای آن حضرت تأسی به انبیاء، ملائکه و عبادالصالحین خداوند است.
اداء مزد رسالت پیامبر است زیرا در قرآن آمده که مزد رسالت پیامبر مودّت ذی القربی (دوستی با خاندان رسول خدا) است. ترک آن جفا به آن حضرت است. (17)
تسلی دهنده دل از جمیع گریهها و اندوهها است. (18)
خواص مجالس ذکر مصائب امام حسین علیه السّلام
کسانی که در مجالس ذکر او شرکت میکنند به خوبی حال و هوای آنجا را درک کرده و ارتباط معنوی عمیقی با حضرتش برقرار میسازند، اما بر طبق احادیث و روایات متعدد مجالس آن حضرت دارای ویژگیهایی است:
1- هر کس بنشیند در مجالسی که در آن به امر ائمه علیهم السّلام پرداخته شده و ذکر مصائب آنان است دل او نمیمیرد در آن روزی که دلها میمیرند. (19)
2- اینگونه مجالس محبوب خدا، رسول او و ائمه علیهم السلام میباشد.(20)
3- نَفَس فرد عزادار در آن مجلس تسبیح خداوند است.(21)
4- این مجالس محل نَظَر حضرت امام حسین علیه السّلام است. زیرا آن جناب در عرش است و از آنجا به سوی سرزمین کربلا و زوّار و گریهکنندگان خود نظاره میکنند. (22)
5- ملائکه مقرب خداوند درآن مجلسی حاضر می شوند.
6- مجلس عزای امام حسین علیه السّلام هر جا بر پا شود آنجا قبه و بارگاه اوست .
7- معراج گریهکنندگان است زیرا که محل نزول صلوات و رحمت الهی و غفران ذنوب و ... است.
8- این مجالس از دیگر مجالس اشرف و افضل است.(23)
پینوشتها:
1- بحارالانوار، ج44، ص289 و کامل الزیارات باب32، ص101
2- بحارالانوار /278/44/ امالی صدوق مجلسی 17/ ص68
3- منتهی الآمال ، ج 1، ص 538
4- منتهی الآمال ، ج 1، ص 539
5- منتهی الآمال ، ج 1، ص 540
6- منتهی الآمال ، ج 1، ص 541
7- منتهی الآمال ، ج 1، ص 542
8- منتهی الآمال ، ج 1، ص 543
9- منتخب طریحی/140/2
10- بحارالانوار /207/45، کامل الزیات باب26 ص81
11- بحارالانوار /293/44، عوالم /534/17
12- بحارالانوار /290/44، کامل الزیارات باب 32 ص102
13- بحارالانوار /305/44، تفسیر امام حسن عسگری (علیه السّلام) ص369
14- بحارالانوار /207/45، کامل الزیارات باب 26 ص81
15- بحارالانوار /209/208/45، کامل الزیارات باب ص82
16- بحارالانوار /207/45، کامل الزیارات باب 26 ص81
17- بحارالانوار ، ج 45، ص 205 وکامل الزیارات ، باب 26، ص 79
18- ترجمه خصائص الحسینیه ، ص 257
19- بحارالانوار /278/44، امالی صدوق مجلسی 17 ص68
20- بحارالانوار /282/42، قرب الاسناد ص) 18
21- بحارالانوار /278/44، امالی صدوق ، مجلس 17، ص 68
22- بحارالانوار /292/44، کامل الزیارات باب 32ص103
23- ترجمه خصائص الحسینیه ، ص 256
اَلسَّلامُ عَلَی الحُسَینِ الَّذی سَمِحَت نَفسَهُ بِمَهجَتِهِ
سلام بر حسین(ع)، آن کسی که هستی و جانش را تقدیم خدا نمود.
تسع« در عربى به معناى نٌه و تاسع و تاسوعا به معناى نهم مى باشد. چنانکه »عشر« به معناى ده و عاشورا به معناى دهم مى باشد. کاروان اباعبدالله الحسین علیه السلام در روز دوم محرم به سرزمین مقدس کربلا فرود آمد و تا روز عاشورا در آن سرزمین بودند به لحاظ آن که حوادث مهم کربلا در روز نهم و دهم ماه محرم الحرام اتفاق افتاد این دو روز را برجسته تر نموده و به نام تاسوعا و عاشورا یعنى روز نهم و دهم محرم الحرام نامیدند. عصر روز تاسوعا، لشکریان عمر بن سعد با محاصره سپاه امام حسین علیه السلام قصد آغاز حمله را داشتند که بنا به درخواست امام حسین علیه السلام که توسط حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام با طرف مقابل در میان گذاشته شد، جنگ را به فردا یعنى روز عاشورا موکول نمود و علت درخواست این مهلت، شب عاشورا را براى راز و نیاز بیشتر با خدا بود. از طرف دیگر روز عاشورا که اوج مصیبت هاى خاندان اهل بیت پیامبر بود و متعلق به خود امام حسین علیه السلام و روز قبل از آن به نزدیک ترین افراد آن سپاه یعنى پرچمدار رشید کربلا ابوالفضل العباس علیه السلام که مظهر غیرت و وفا و خشم علیه ظالمین است مى باشد.
اسم ومشخصات کتاب | کتاب الکترونیکی | Html | Word |
665 پرسش و پاسخ (در محضر علامه طباطبائى قدس سره )
| |||
82 پرسش
| |||
آشنایى با ادیان الهی
| |||
آشنایى با ادیان بزرک مؤلف : حسین توفیقى | |||
آفریدگار جهان
| |||
آیات ولایت در قرآن
| |||
آیت تطهیر در کتب دو مکتب
| |||
أصحاب در صحاح سته اهل سنت
| |||
ادله خلافت أبی بکر
| |||
ارتباط با ارواح
| |||
از آغاز تا انجام (در گفتگوی دو دانشجو) | |||
از ازل تا قیامت
| |||
از سلفیه تا وهابیت
| |||
از عالم بعد از مرگ چه خبر؟
| |||
اسلام چیست؟
| |||
اسلام در یک نگاه
| |||
اسلام دین فطرت | |||
اسلام و توسعه
| |||
اسلام، آئین رحمت
| |||
اصول اعتقادات شیعه
| |||
اصول پنجگانه اعتقادی
| |||
اصول عقاید ( توحید )
| |||
اعتقاد ما
| |||
الله شناسی ج1
| |||
الله شناسی ج2
| |||
الله شناسی ج3
| |||
امامان این امت دوازده نفرند
| |||
امامت
| |||
امامت از دیدگاه عقل و نقل
| |||
امامت حضرت مهدی در اعتقاد ما
| |||
امامت و رهبری
| |||
امامت و ولایت
| |||
امدادهای غیبی در زندگی بشر
| |||
انسان از مرگ تا برزخ
| |||
انسان در قرآن
| |||
انسان شناسی
| |||
انسان و ایمان
| |||
انسان و سرنوشت
| |||
انسان و عالم برزخ
| |||
اهانت های ابن تیمیه به خاندان رسول خدا
| |||
اهل بیت در آیه تطهیر
| |||
ایمان دینی در اسلام و مسیحیت
| |||
ایمان و چالش های معاصر
| |||
بازگشت به هستی
| |||
بداء یا محور و اثبات الهى
| |||
بررسی اسناد زیارت عاشورا
| |||
بررسی شبهه ازدواج ام کلثوم با عمر
| |||
بررسی مذاهب و فرق
| |||
بزرگداشت یاد انبیاء و بندگان صالح خدا
| |||
به سوى آفریدگار
| |||
بهائیت چیست؟
| |||
بهائیت در ایران
| |||
بیست و سه روز با غدیر
| |||
پاره های برجای مانده کتاب فضائل علی بن ابیطالب علیه السلام
| |||
پاسخ به شبهات
| |||
پاسخ به شبهات در شبهای پیشاور
| |||
پایه هاى علمى و منطقى عقائد اسلامى
| |||
پرسش هاى مهم پاسخ هاى کوتاه
| |||
پرسمان عصمت
| |||
پژوهشى در عدالت صحابه
| |||
پلورالیسم دینى
| |||
پنجاه درس اصول عقائد
| |||
پیام غدیر
| |||
پیامبر امی
| |||
پیامبر در صحاح سته
| |||
پیدایش مذاهب
| |||
تاریخ ادیان و مذاهب جهان | |||
تبرک و توسل
| |||
تحریف قرآن
| |||
تحریف ناپذیری قرآن
| |||
تشیع
| |||
تشیع چیست ؟ و شیعه کیست ؟
| |||
تشیع و مسئله سب و لعن صحابه
| |||
تکامل زیستی و آیات آفرینش
| |||
توحید
| |||
توحید
| |||
توحید از دیدگاه عقل و نقل
| |||
توحید از دیدگاه قرآن وروایات
| |||
توحید و شرک
| |||
توسل به پیامبر خدا و تبرک به آثار ایشان
| |||
جامعیت و کمال دین
| |||
جبر و تفویض و اختیار
| |||
جنبش های اسلامی معاصر
| |||
جهان بینى و شناخت (1)
| |||
جهان بینى و شناخت (2)
| |||
جهان بینی توحیدی
| |||
چرا مسلمان شدم
| |||
چکیده اندیشه ها
| |||
چهره واقعى ابن تیمیه
| |||
چیستى و چراهای آیه ولایت
| |||
حدیث غدیر سند گویاى ولایت
| |||
حقیقت دینی درعصر ما
| |||
حکم بازسازى قبور انبیاء و اولیا علیهم السلام و عبادت در آنها
| |||
خاتمیت
| |||
خاطرات صبحی
| |||
خالد بن ولید از دیدگاه عمر بن خطاب
| |||
ختم نبوت
| |||
خدا در آیین وهابیت
|
خدا در صحاح | |||
خدا در صحاح سته اهل سنت | |||
خدا را چگونه بشناسیم | |||
خداشناسی فطری | |||
داستان غدیر | |||
داستانهائى از بازگشت ائمه علیهم السلام به این دنیا | |||
دانستنیهای ولایت | |||
در پرتو ولایت | |||
در جستجوى خدا | |||
درآمدی به شیعه شناسی | |||
دفاع از مذهب اهل بیت | |||
دلایل وجود خدا | |||
دین پژوهى در خراسان عصر اموى | |||
دین و آزادی | |||
رجعت | |||
رجعت در اندیشه شیعى | |||
زندگی جاوید یا حیات اخروی | |||
زندگی وحیات پس از مرگ | |||
سکولارها چه می گویند؟ | |||
سلفیه بدعت یا مذهب ؟ | |||
سیاهترین هفته تاریخ | |||
سیماى امام على (ع) در قرآن | |||
شفاعت از دیدگاه عقل و نقل | |||
شناخت حضرت مهدی (عج) | |||
شهاب ثاقب درامامت | |||
شیعه پاسخ می دهد | |||
شیعه پاسخ می گوید | |||
شیعه در اسلام | |||
شیعه شناسی و پاسخ به شبهات 1 | |||
شیعه شناسی و پاسخ به شبهات 2 | |||
صفات خداوند جلیل در دو مکتب | |||
عایشه در صحاح سته اهل سنت | |||
عدالت صحابه | |||
عدل | |||
عدل الهی | |||
عصر زندگى و چگونگى آینده انسان و اسلام | |||
عصمت انبیا و رسولان علیهم السلام | |||
عطر ولایت | |||
عقاید اسلامی | |||
عقاید تطبیقی | |||
عقلانیت معرفت (ازدیدگاه علم شناسی پوپر) | |||
علل گرایش به مادیگری | |||
علی علیه السلام در قرآن وسنت | |||
عمر در صحاح سته اهل سنت | |||
غدیر | |||
غدیر از دیدگاه اهل سنت | |||
غدیر چشمه زلال ولایت | |||
غدیر شناسى (پاسخ به 72 سئوال پیرامون غدیر) | |||
غدیر شناسی | |||
فاطمه ی زهرا در کلام اهل سنت (جلد 1) | |||
فاطمه ی زهرا در کلام اهل سنت (جلد 2) | |||
فراگرد دنیوی شدن | |||
فرق و مذاهب کلامی | |||
فرقه شناسی شیخیه | |||
فطرت و دین | |||
فلسفه خلقت انسان | |||
فیزیکدانان غربی و مسئله خداباوری | |||
قرآن هرگز تحریف نشده | |||
قرآن و پلورالیزم | |||
قرآن ومعارف عقلی | |||
قلمرو پیام پیامبران | |||
قلمرو دین | |||
قیام قیامت | |||
قیامت نزدیک است | |||
کلام تطبیقی | |||
کلام جدید | |||
کندوکاوی در سویه های پلورالیزم | |||
گریه بر میت از سنت هاى رسول خداست | |||
گفتگوی مذاهب (عدالت صحابه) | |||
مباحث تکمیلی عقاید 2 | |||
مبانی اندیشه اسلامی | |||
مبدا و معاد | |||
مخالفت وهابیت با قرآن و سنت | |||
مصونیت قرآن از تحریف | |||
معاد | |||
معاد (قرائتی) | |||
معاد از دیدگاه قرآن و روایات | |||
معاد استدلالی | |||
معاد در نگاه عقل ودین | |||
معاد عرفانی | |||
معاویه و ناسزاگویی به امیر المؤمنین علیه السلام | |||
معرفت شناسی | |||
معناى مولى | |||
مناظره علمى ـ ترجمه المراجعات | |||
منشور عقاید امامیه | |||
منع تدوین الحدیث | |||
میانی اعتقادات در اسلام | |||
میانی اعتقادات در اسلام 1 | |||
میانی اعتقادات در اسلام 4 | |||
نبوت | |||
نبوت از دیدگاه قرآن و روایات | |||
نبوت خاصه | |||
نبوت عامه | |||
نقد شیخ محمد عبد الوهاب از درون | |||
نقدی بر مارکسیسم | |||
نقدی برمبانی معرفت شناسی اومانیستی | |||
نقش ا ما مت در زندگى انسانها | |||
نقش ائمه در احیاء دین | |||
نهضت عاشورا (تحریف ها و شبهه ها) | |||
هویت دینی و انقطاع فرهنگی | |||
واقعه عاشورا و پاسخ به شبهات | |||
وحی شناسی | |||
وحی و نبوت | |||
وحی و هرمنوتیک | |||
وضوى پیامبر | |||
ولاها و ولایتها | |||
ولایت فقیه | |||
ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت | |||
وهابیت بر سر دو راهى | |||
یکصد و هشتاد پرسش و پاسخ | |||
یورش به خانه وحى! |